خالدسدر روز اول جنگ فرماندهی کل سپاه را به عهده میگیرد:
حاضران چون سخنان خالد را شنیدند در اجابت قول او تردید به خود راه ندادند. چرا در روز اول جنگ او را امیر نسازند و این جنگ بدون شک طول خواهد کشید، این یکی از جنگهایی است که سه ماه به درازا کشیده و ممکن است آنقدر ادامه پیدا کند که هریک از امرا چند بار فرماندهی کل سپاه را به عهده بگیرند! اینکه از خالد خواستند ضربت اول را بر سپاه روم وارد کند چون خود را آماده انجام این کار نشان داده بود، اخبار مربوط به آمادهشدن سپاه روم را بر آنان هموار ساخت. و هیچکدام از آنان نمیتوانست قدرت خالد را انکار کند چه او دلاور یمامه و فاتح عراق بود. خالد در این مدت یک ماهی که در شام اقامت داشت به اسرار فرماندهی روم پی برده و طوری که لازمه نبوغ نظامی او بود نقشه مقابله با رومیها و پیروزشدن بر آنان را طرح کرده بود. لذا کل سپاه را به صورت چندین دسته آماده ساخت، هر فرقه هزار مرد جنگی داشت، بر دستههای قلب ابوعبیده را گذاشت و بر دستههای راست عمرو بن عاص و شرحبیل و بر دستههای چپ یزید بن ابوسفیان و بر هر دستهای یکی از فرماندهان شجاع نظیر قعقاع و عکرمه و صفوان بن امیه و امثال آنان را گذاشت. این صفآرایی تازه بود و عرب پیش از این چنین صفآراییهایی ندیده بود. خالد این صفآرایی را تجویز کرده و به اصحاب خود گفت: «دشمن شما هرچند کثیر و سرکش است، ولی به رأی العین بیشتر از این دستههای شما دیده نمیشود».
خالد از ابوسفیان قول گرفته بود که برای مسلمانان سخن بگوید و او به میان دستههای مختلف میرفت و میگفت: «بترسید از خدا! شما حامیان عرب و انصار اسلام هستید، آنان حامیان روم و انصار شرکند، خدایا! امروز روزی از روزهای تو است! نصرت خود را بر بندگانت نازل کن!»