وحدت دینی سرآغاز تطور نظام سیاسی عرب بود:
با وجود اینکه این وحدت دینی سرآغاز تطور نظام سیاسی بلاد عرب بود اعراب به آن تطور نظام سیاسی زیاد توجه نکردند. قبایل و شهرها تعهد کرده و پیمان بستند که از آزادی عقیده خود دفاع نموده و با مشرکینی که آنان را از راه خدا بازمیدارند بجنگند. چون قشون مدینه تحت پرچم رسول خدا به قصد جنگ مکه حرکت کرد قبایل سلیم و مزینه و غطفان و غیره کسانی را فرستادند که برای فتح مکه به مهاجرین و انصار ملحق شوند.
درهای مکه گشوده شد و مردمانش اسلام را پذیرفتند، جوانان مکه با رسول خدا تا حنین و طائف پیش رفتند. سپس رسول خدا عمال خود را به شهرهایی که دین اسلام را پذیرفته بودند گسیل داشت تا به آنان قرآن بیاموزند و در مسایل دینی آنان را راهنمایی کنند.
این کارگزاران علاوه بر تعلیم قرآن و مسایل دینی در مورد برقراری و تنظیم زکات و جمعآوری آن نیز مباشرت نموده وجوه جمعآوری شده را یا به مدینه میفرستادند یا بین افراد فقیر مسلمان شده همان شهرها قسمت میکردند.
طبیعی است که بر اثر حوادث ناشی از این انقلاب دینی تطوری در نظام سیاسی ایجاد شود که بلاد عرب را به سوی وحدتی سوق دهد که پیش از آن بدان مألوف نشده بود. ولی اهل بلاد یمن و دیگر جاها این تطور را ارزیابی نکرده بودند و هیچکس به خاطرش خطور نمیکرد که پس از رسول خدا از این تطور سیاسی اثری به جای بماند. آنان تصور میکردند که تعالیمی که رسول خدا بین آنان پخش نموده پایدار و استوار مانده، سپس به حالت اول سیاسی خود بازمیگردند و هر امت و قبیله آنان مجدداً استقلال خود را بازیافته و نظام حکومتی مستقل خود را تجدید خواهد کرد.
این بود علت انقلاب این شهرها پس از وفات رسول خدا و جنگهای رده نیز بر این علت مترتب است. زیرا ابوبکرسمیخواست این شهرها به شیوه زمان رسول اداره شوند، در حالی که این شهرها خواهان بازیافتن آزادی کامل سیاسی خود بودند.
ابوبکر به سبب ایمان کاملی که به خدا و رسول خدا داشت ناچار بود اصرار بورزد، تا کسانی که اسلام را پذیرفتهاند، همه آنچه را که خداوند واجب کرده و در زمان رسول خدا میپرداختهاند بپردازند. این شهرها برای خود مانند اهل مدینه حق استقلال و تعیین سرنوشت قایل بودند و نمیخواستند، در حالی که رسول خدا دیگر در میان آنان نیست که بر او وحی نازل شود و مردم به سخنش که سخن خدای بزرگ بود ایمان داشتند، مهاجر و انصار رأی خودشان را بر آنان تحمیل کنند.