زندگانی ابوبکر صدیق رضی الله عنه

فهرست کتاب

خالد به فراض می‌رسد که در سرحد عراق و شام واقع شده است:

خالد به فراض می‌رسد که در سرحد عراق و شام واقع شده است:

اخبار حملات شبانه خالد بر منازل قبایل و به اسارت‌گرفتن زنان و دختران‌شان و تقسیم غنایم و زنان و دختران بین سپاهیان اسلام و ناتوانی قبایل از مقاومت در برابر او منتشر شد و این اخبار با زوری قدرت رجال بادیه را شکست، ناچار سلاح‌هایشان را زمین گذاشتند و امان خواستند. خالدسدر کنار فرات و اطراف آن به سوی شمال در حرکت بود، در همه جا با اطاعت و ایمان به نبوغ نظامی خود روبرو شد. چون به فراض که در سرحد عراق و شام واقع شده است رسید، با سپاهش در آنجا فرود آمد و ماه رمضان را در آنجا گذرانید و افطار کرد و این سفره افطار برای او همراه با جنگ‌های پیاپی روزهای افتخارآمیز و انتظام کارها بود. حال با خالد در فراض فرود می‌آییم و کمی استراحت می‌کنیم فراض به شمال عراق و شمال شام نزدیک است. اگر بخت و اقبال به عیاض کمک می‌کرد و دومه را بلافاصله پس از محاصره‌اش تصرف می‌کرد این شمالی که خالد بدان رسید آن شمالی نبود که ابوبکر قصد کرده بود هنگامی که به عیاض امر کرد در شمال عراق فرود آید، بلکه مقصود ابوبکرسشمال حیره بود. اما اینکه سپاهیانش به بلندترین نقطه مرزی سرحدات شام برسند این معجزه‌ای است که هیچگاه در فکر خلیفه نمی‌گنجید، این معجزه‌ای است که هیچکس قادر به انجام آن نبود جز کسی که ابوبکر در باره‌اش گفت: زنان عالَم، دیگر نمی‌توانند نظیر خالد را به دنیا بیاورند. کدام معجزه از این بالاتر: مواجهه با روم در سرحدات فارس! و کدام جرأت با جرأت اقامت یکماهه خالد در فراض برابری تواند کرد، در حالی که میان او و سپاه روم جز مجرای فرات فاصله‌ای نبود! آیا خالد نمی‌ترسید که این سپاه روم از اینکه دشمن در برابرش قرار گرفته طاقتش طاق شود و بر او حمله کنند و در نتیجه دشمنانش دوبرابر شود؟ و چه دشمنانی!

فارس از شرق و روم از غرب و قبایل بدوی کینه‌جو و غضبناک از هرطرف. آیا بهتر نیست در حالی که بر شورش عراق غلبه کرده به حیره بازگردد و در آنجا بماند و حکومت مسلمین را تقویت نماید!! هرگز! اگر چنین می‌کرد سیاستمداری می‌شد که می‌خواست وقت و زمان را جزو سپاهیان خود سازد و صبر را از یاران خود گرداند. ولی خالد در مقابل گذشت زمان کم‌حوصله بود و صبر را تحقیر می‌کرد و دشمن سیاست غلبه در درازمدت یا از راه حیله بود و هیچکدام از این اندیشه‌ها به خاطرش نمی‌گذشت. فارس و روم و مردان بادیه و جماعات کثیره‌شان در برابر نگاه قوی و قاطع او که در دل‌ها هراس می‌افکند و میدان‌های جنگ را به لرزه درمی‌آورد و دولت‌ها را منکوب می‌سازد، چه ارزشی دارد! او اینک در اینجا در فراض اقامت دارد و روم اگر دلش بخواهد می‌تواند به مقابله او بیاید.