خشم ابن الخطاب نسبت به کار خالد:
ولی عمر یقین داشت که کاری که خالد کرده است زشت است، نمیتوانست خود را راضی کند و وجدانش آرام نمیگرفت. چگونه میتوانست ساکت بنشیند، چگونه خالد را فارغ البال بگذارد که تصور کند مرتکب گناهی نشده! باید دوباره به ابوبکر بگوید و به او تذکر دهد که او بر مرد مسلمانی تعدی کرده، دور از انصاف نیست که به سبب کارش مورد بازخواست قرار نگیرد. ابوبکر در مقابل خشم عمر دیگر مقاومت نکرد و خالد را احضار کرد تا از کردۀ او بازخواست کند.