متمم بن نویره و فعالیتهای وی پس از کشتهشدن برادرش:
فعالیتهای متمم بن نویره از کارهای ابوقتاده پس از اینکه به مدینه رسیدند کمتر نبود. از ابوبکر خونبهای مالک و یارانش را مطالبه کرد، در باره اسرای آنان با ابوبکر گفتگو کرد و از او خواست که اسیران آنان را آزاد کند. متمم دیرزمانی تا پایان جنگهای یمامه در مدینه ماند، سپس مورد توجه شدید عمر قرار گرفت، زیرا عمرسدر رأی خود نسبت به خالد اصرار ورزید. متمم در مرگ برادرش مرثیههای سوزناکی سرود که هنوز از بهترین مراثی شعر عرب به شمار میآید. علت ارتباط و آشناییِ متمم و عمر را چنین ذکر میکنند که عمر در صبح یکی از روزها که نماز میخواند، پس از اتمام نمازش به مرد کوتاه قد کور خمیدهقامتی که عصایی در دست داشت برخورد کرد، از او پرسید: کیست و چون دانست متمم بن نویره است، از او خواست که یکی از قصاید خود را که در باره مرگ برادرش گفته بخواند، یکی از قصایدش را خواند تا به این دو شعر رسید:
وَكُنّا كَنَدْمَانيَ جَذِيمَةَ حِقْبَةً
من الدّهْرِ حتى قيلَ لن يَتَصَدّعا
فَلَمّا تَفرّقْنا كأنيّ ومالِكاً
لطول اجتماعٍ، لم نَبِتْ ليلةً مَعَا
(مدتها مانند دو یار و ندیم جذیمه بودیم به طوری که میگفتند هرگز از هم جدا نخواهند شد. هنگامی که من و مالک از هم جدا شدیم با وجود اینکه روزگاری باهم گذرانده بودیم این زمان گویی حتی شبی باهم نبودهایم). عمر گفت: این بهترین ستایش پس از مرگ است. دلم میخواست خوب شعر میگفتم و برادرم زید را با چنین اشعاری رثا میگفتم. زید برادر عمر در جنگ یمامه در زیر لوای خالد شهید شد. عمر در مقابل سخن متمم گفت: هیچکس مانند متمم مرا در مرگ برادرم دلداری نداده است.