زندگانی ابوبکر صدیق رضی الله عنه

فهرست کتاب

مثنیسو حساس‌بودن موقعیت او:

مثنیسو حساس‌بودن موقعیت او:

حقیقتاً مثنی در یک موقعیت بسیار دقیق و حساسی قرار داشت. خالد چنان با شدت و خشونت با اعراب بدوی مقیم جزیره عراق رفتار کرده بود که همه آنان را با مسلمین دشمن ساخته بود، منتظر پیش‌آمد حادثه‌ای بودند که به دشمنان مسلمین یاری دهند.

فرس دریافته بود که اگر این اعراب جنگجو در عراق قدرت و تسلط بیابند دولت آنان در شرف زوال خواهد بود. خالد بن ولید اخیراً این موقعیت را درک کرده بود که او را واداشت زنان و کودکان و مردان ناتوان را پیش از سفر خود به شام، به مدینه بفرستد. طبیعی است اگر مثنی در باره این مسایل فکر کند و تفکرش نیز به درازا بکشد. او بود که ابوبکرسرا وادار به جنگ عراق کرد، او قبل از خالد و تمام مسلمانان با رفتن به سوی دلتای دجله و فرات به سوی مخازن آب‌های عراق پیشرفت کرد. بر او آسان نیست که در شهری شکست بخورد که در جنگ آن پیشاهنگ دیگران بود. و سخت‌تر از این آن است که دچار چنان شکستی شود که از این شهر رانده شده و شهری را که فتح کرده از دست بدهد.

فرونشستن موقت اضطرابی که سال‌ها بود بر دربار فارس سایه افکنده بود بر حساس‌بودن موقعیت افزوده بود. اهل فارس با اتفاق خود شهریران [۳۲]بن اردشیر بن شاپور را به پادشاهی برگزیدند. چون پادشاهی بر او قرار گرفت اولین کاری که تصمیم به انجام آن گرفت اخراج مسلمانان از عراق بود. جای تأمل و درنگ نبود در حالی که فرصت این کار پیش آمده بود، خالد بن ولید در عراق نبود و نصف سپاه جنگجوی خود را نیز برده بود! از این رو هرمز جاذویه را در رأس ده هزار نفر مأمور جنگ با مثنی کرد. هرمز در پیشاپیش سپاهی فیلی تعبیه کرد که مسلمانان را با آن بترساند و صفوف آن‌ها را پراکنده سازد.

اخبار این آمادگی به مثنی می‌رسید، سپس اخبار حرکت هرمز و سپاهش نیز به او رسید. آیا تصور می‌کنی مثنی منتظر می‌ماند تا هرمز از حدود بلادی که مسلمانان فتح کرده‌اند عبور کند و به حیره برسد؟! هرگز! مثنی با سپاهش بیرون آمد و دو برادرش معنی و مسعود را بر میمنه و میسره سپاهش گذاشت و به استقبال هرمز رفت تا به ویرانه‌های بابل رسید.

[۳۲] در بعضی روایات: شهربازان، یا شهربازار یا شهربراز آمده است.