عامل اول تقسیم قدرت:
اولین عامل تقسیم قدرت و پیدایش حکومتهای داخلی بود که باعث تضعیف این قدرت شد، از روزی که بازان مُرد قدرت در یمن بین پسرش در صنعاء و جماعتی از مسلمین در نجران و همدان و دیگر نواحی تقسیم شد، این ضعف حکومت یکی از عوامل تشجیع عنسی به انقلاب و طغیان و پیمانشکنی بود، در شمال یمن تا مکه و طائف تقسیم قدرت مانند یمن صورت گرفته بود. تهامه که در محاذات دریا قرار داشت حاکمی داشت و در داخل خود در میان قبایل مختلف حکام متعدد. طبیعی است که پس از خفهشدن انقلاب اسود هریک از این حکام خواهان بازگشت به امارت و استرداد قدرتش میگردد و در راه اعاده این استقلال تا بتواند میجنگد و طبیعی است که یاران اسود آرام نخواهند گرفت و منتهای کوشش به خرج خواهند داد تا آن سرزمین را آشفته سازند، شاید از این راه آنان نیز به قدرت برسند، همانگونه که اسود رسید. لیکن پیغمبر وفات یافت و فکر رده در همه بلاد عرب منتشر شد و هر قبیلهای به خود حق داد که به فکر اعاده استقلال قدیمش بیفتد، اضطراب در یمن و اطرافش که صحنه فعالیت عنسی و یارانش بود به حد اعلی رسید.