ارتباط ابوبکرسبا مسلمانان و غیر مسلمانان برای دفع آزار قریش:
اگرچه کتب سیره و کسانی که در باره اعمال ابوبکر مطالبی نوشتهاند به این مطلب اشاره کاملی نکردهاند، لیکن در روح من تصویر روشنی از عنایت و ارتباط دئمی ابوبکر با حمزه و عمر و عثمان و هر فرد صاحب رائی در میان مسلمانان و نیز هر فرد صاحب قدرتی در بین مسلمانان رسم شده است. بلکه من ارتباط ابوبکر را با غیر مسلمانی که بر دین خود مانده و اذیت و آزار کسانی را که همعقیده آنان نبودند تجویز نمیکردهاند، تصور میکنم. در سیره رسول بسیاری از این غیر مسلمانان را میبینم که آزار قریش را از مسلمانان دفع کردهاند و نیز دیدیم که قریش باهم معاهدهای بستند، دایر به اینکه محمد و یارانش را محاصره کرده و با آنان قطع ارتباط کنند و بر اثر این عهدنامه، سه سال متوالی در درهای از درههای اطراف مکه ماندند که در آن سه سال نه با مردم ارتباط داشتند و نه کسی با آنان گفتگو میکرد جز در ماههای حرام، اما این معاهده را یک عده از کفار مکه ظالمانه تلقی کرده و نقض کردند.
یقین دارم که ابوبکر به سبب ملایمت و مهربانی و خوشخوئی و حسن معاشرت و محاورتش در تحریک کسانی که به دین محمد نگرویده، ولی از اذیت و آزار قریش نسبت به محمد نیز خشمناک بودند، اثر زیادی داشته است. آنچه که ابوبکر در راه حمایت مسلمین به هنگام ظهور اسلام به انجام رساند، همان صفات و موجباتی است که باعث نزدیکی او به محمد و سبب حرمت او در نزد رسول خدا شد. این قیام به وظایف انسانی بود که رابطۀ اخوت ایمانی بین آن دو برقرار ساخت و سبب شد که محمد او را به عنوان خلیل و دوست منحصر به فرد خود برگزیند. پس از اینکه خداوند اجازه داد که دین اسلام پس از دو بیعت که در عقبه صورت گرفت، به نیروی اهل مدینه رونق بگیرد، محمد به اصحاب خود اجازۀ مهاجرت به مدینه داد، همانگونه که قبلاً اجازۀ مهاجرت به حبشه نیز داده بود. قریش نمیدانستند که آیا محمد با اصحابش به مدینه مهاجرت میکند یا اینکه در مکه میماند، همانگونه که پس از مهاجرت مسلمین به حبشه در مکه ماند. ابوبکر از محمد جاجازه مهاجرت خواست و محمد در جوابش فرمود: عجله نکن شاید خداوند رفیقی برای تو برگزیند، محمد چیز دیگری بر این کلام نیفزود.