کودکی ضمیر انسانی و آثار آن:
ضمیر انسانی تقریباً در همان وضع قرن ۶ مسیحی قرار داشت. و پس از آن نیز از لحاظ قدرت و نیرو جوان نشد، لذا جنگها لاینقطع در جهت خلاف آنچه که جنگهای رده و عراق و شام برای تحقق آن صورت گرفت روی میداد. صدای آزادیخواهی و عدالتطلبی از هرطرف برخاسته و مردم با تمام وجود به منادی آن گوش فرا میدهند، جانشان را در راه وصول بدان فدا میسازند و ابزار جنگی برای تحقق آن به کار میافتد.
هر زمان که جنگ به پایان میرسید، مردم انتظار داشتند در سایه آن اهدف عالیهای قرار گیرند که در راه آن جنگیده بودند. لکن آنچه از این مبادی تحقق حاصل میکرد هیچگاه بیش از یک خیال که در وراء آن حقیقت ضعیفی ظاهر میشد نبود که با وجود ضعف خود مبهم و ناواضح بود.
از اینجاست که مفاسدی که مردم از آن پیوسته شکایت داشتند روز به روز بر دوششان سنگینی میکند و مبادی حریت و عدل و برادری از آن فداکاریها فایده کمی برده است. اما بهره بزرگ جنگهای ویرانگر عاید کسانی شد که برای جسم در برخورداری از نعمت و متاع دنیا حق زیادی قایلند و نیز کسانی که خواهان جاه و مال و گنجهای طلا و نقره هستند و باکی ندارند که با ریختن خون انسانیت و جانها و ارواحی که قربانی عدل و آزادی میشوند عطش حرص به مال و متاع خود را فرونشانند. علت این امر همانگونه که در پیش گفتیم: این است که ضمیر انسانی همیشه به عهد طفولیت نزدیک است و عهد طفولیت نیز سراسر لغزش است. لکن لغزشهای طفل او را از این کار باز نمیدارد که دوباره بازگردد و بلغزد. و همین لغزشهاست که به او یاد میدهد چگونه تعادل خود را حفظ کند تا اینکه روزی با قامت کشیده راست راه برود، قدمهایی که برمیدارد او را به سرعت به سوی مردانگی جوانی و حکمت مردانگی پیش میبرد و شاید لغزش سختی جوان کم سن و سالی را با سر بر زمین بکوبد و همین امر سبب اصلاح سیرتش گردد.
سقوط فارس و روم از جمله لغزشهای سختی بود که انسانیت بدان دچار شد، لهذا ظهور اسلام و تأسیس امپراطوری اسلامی از قویترین عوامل پیشرفت ضمیر انسانی به سوی کمال تلقی میشود.