چرا عمرسبه لقب امیرالمؤمنین ملقب شد:
عمرسپس از ابوبکرسبه خلافت رسید، لیکن به لقب خلیفه رسول خدا ملقب نشد، از مردم خواست به او لقبی بدهند و آنان نیز او را به لقب امیرالمؤمنین ملقب ساختند، و منظور او این بود که از تکرار لفظ احتراز شده باشد، زیرا در این صورت میبایستی ملقب به لقب خلیفه خلیفه رسول الله گردد و عثمانسنیز به لقب خلیفه خلیفه خلیفه رسول الله و علی بن ابی طالبسنیز به لقب خلیفه خلیفه خلیفه خلیفه رسول الله ملقب گردد.
انتخاب لقب امیرالمؤمنین از جانب عمرسبه خاطر احتراز از این تکرار به سخنان ابوبکر که گفته بود: من خلیفه خدا نیستم، بلکه خلیفه رسول خدا هستم، بیشتر قوت میبخشد و مقصود ابوبکر را از انتخاب لقب خلیفه رسول خدا بهتر بیان میکند و گواهی میدهد که منظور ابوبکر از انتخاب این لقب با توجه به زمان خلافت بوده که پس از رسول خدا عهدهدار سیاست مسلمانان گردیده بود.
اگر آن روز نیز از لقب خلیفه غیر معنی لغوی آن اراده میشد، عمر نیز لقبی نظیر لقب ابوبکر میداشت و مقتضی نبود که آن لقب به لقب امیرالمؤمنین تغییر پیدا کند. شاید علت دیگری سبب شد که عمر لقب امارت مؤمنان را انتخاب کند. شاید آن علت این باشد که عمر دید نظام حکومت در بلاد عرب و بلادی که در عهد ابوبکر فتح شده به کلی دگرگون شده، با توجه به اینکه نظام حکومت میبایستی در حدود اوامر و نواهی خداوند باشد.
این دگرگونی در شبه جزیره سریع بود و در جاهای دیگر چنان با سرعت انجام گرفت که عالم را غافلگیر ساخت و مؤرخان را به دهشت انداخت. در کتاب خدا و سنت رسول نظام حکومت اسلامی بیان نشده بود، اگرچه قرآن شوری را اساس حکومت قرار داده و خداوند خطاب به رسولش میفرماید: ﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِ﴾[آل عمران: ۱۵٩] «در کارها با مردم مشورت کن»و نیز فرموده است: ﴿وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ﴾[الشوری: ۳۸] «کار مسلمانان با شورای بین خودشان فیصله یابد»عمر چارهای نداشت جز اینکه با توجه به اتفاقاتی که رخ میدهد و وسعت قلمروهای مفتوحه و تأمین آرامش مردمانش به تفصیل این نظام حکومتی نظر افکند، وضع او در این شرایط وضع فرمانده سپاهی بود که قشون خود را برحسب مقتضیات میدان جنگ و موقعیت سپاه خودی و بیگانه تنظیم نموده و آرایش جنگی دهد و مادام که در طاعت خدا بوده و از رسول او پیروی میکند مقید به پیروی از نقشه اسلاف خود نباشد.