اثر جنگ الیس در فرس و دوستدارانشان:
و این بود آنچه کردند. فرس به سبب مرگ پادشاهشان مشغول شدند، اعراب در بادیه و جزیره بین النهرین پراکنده شدند، اخبار مربوط به آمادگی برای جنگ و یا بیرونراندن مسلمانان از شهرها قطع شد. ولی خالدسعاقلتر از آن بود که سکوت آنان او را اغفال کند یا پیروزی او را سرمست نماید و آنچه را که فردا ممکن است روی دهد پیشبینی نکند. و قبایل عرب همانهایی هستند که فرس را به جنگ الیس واداشتند. این قبایل اگر روزی ساکت و آرام باشند برای این است که فردا نیرنگی به خرج بدهند، اگر خالد تمام نقشهها و خیالات انقلاب آنها را نقش بر آب نکند، اگر تمام راههاییی را که به شبه جزیره میپیوندد تأمین نکند، هرگاه دچار مشکلاتی شود نباید جز خودش کسی را ملامت کند. حساب هیچکدام از وقایع کوچک و بزرگ را از نظر دور نمیداشت. لذا حساب موقعیت را داشت و محکمرایی خود را به خرج داد. آسانترین این محاسبات این بود که وارد حیره پایتخت عرب شود و بر مساکن آنان از غرب فرات تا حدود شبه جزیره مسلط گردد. حاکم حیره مرزباین بود فارسی که آزادبه نامیده میشد. پایتخت عراق عرب پس از اینکه بیش از بیست و پنج سال دارای قوت و قدرت بود و مناطق اطراف از آن اطاعت میکردند در این عصر قدرتش رو به انحطاط نهاده بود. زیرا لخمیها که از قرن دوم مسیحی پادشاهی حیره را ایجاد کردند و قرنهای متوالی در آنجا حکومت کردند، با طائیها اختلاف پیدا کردند و این اختلاف منجر به جنگ با آنان شد. کسری از این اختلاف استفاده کرده و به طاییها علیه نعمان بن منذر کمک کرد، سپس نعمان را گرفته و حبس کرد و کشت و ایاس بن قبیصه طائی را حاکم حیره و توابع آن کرد. پس از چند سال که از حکومت او گذشت بنوبکر وائل سپاه فرس را که یاران ایاس آن را یاری میداد و کسری را بر آن داشت که از جانب خود مرزبانی برای حیره تعیین کند. در نتیجه نفوذ حیره از بین رفت و قدرتش به پایان رسید. ولی با این همه مقام و منزلتش در میان اعراب سبب شده بود که توجه خود را به آن ادامه دهند و از رعایت آن فروگذار نکنند.
از این رو خالد چون کینه آنان را نسبت به خود حس کرد، از این ترسید که بنوبکر بن وائل با طائیها و سایر اعراب مقیم حیره و اطراف متحد شده در برابر او مقاومت به خرج داده یا راه را بر او ببندند، لذا تصمیم گرفت به حیره حمله نموده بر آن استیلا یافته و آنجا را مرکز فرماندهی و کار خود سازد.