بازگشت اسامهساز سرزمین روم:
در این موقع اسامه از سرزمین روم باز میگشت، در حالی که مظفر و پیروز و غنیمت آورده بود غنایمش را پیشاپیش قشون میراند و سپاهش به دنبالش بود، ابوبکر و بزرگان صحابه در جرف آنان را استقبال کردند، مردم به دنبال ابوبکر و یارانش آنان را در میان گرفته آوازهای عزت و افتخار و پیروزی میخواندند. اسامه فوراً به مسجد رفت، لوایی را که رسول خدا برایش بسته بود در زمین استوار کرد، نماز شکرگزاری به جای آورد، به خاطر اینکه خداوند او را پیروز گردانیده و به نیروی سپاه مسلمین کلمه حق و دین هدی را گرانمایه ساخته بود. اینها همه چه بود؟ آیا معجزه نبود که خداوند میخواست با این معجزه پیروزی دینش را کامل کند! آیا این پایمردیها قضا و قدر تصادفی بود، تعاونی که در تمام نواحی شبه جزیره جریان پیدار کرد و عزم مسلمانان را در هر قبیله مصمم ساخت و سَرِ آنان را در برابر دشنان بلند کرد و هیچ مرتدی نمیدانست به آنان چه بگوید و در حقانیت عقایدشان تردید کنند!!