زندگانی ابوبکر صدیق رضی الله عنه

فهرست کتاب

اختلاف موقعیت مهاجر و انصار:

اختلاف موقعیت مهاجر و انصار:

ای گروه انصار! کار خود را خود به دست گیرید، مردم در زیر سایه شما هستند، هیچکس جرأت نمی‌کند با شما مخالفت کند، مردم از رأی شما بهره می‌گیرند، شما صاحب عزت و ثروت و مکانت و تجربت و قدرت و بخشش هستید، مردم چشم به کارهای شما دوخته‌اند. باهم اختلاف نکنید تا اندیشه شما خراب و تباه نشود و کار شما شکست نپذیرد، اینان جز آنچه شنیدید نمی‌پذیرند: امیری از ما و امیری از شما.

هنوز حباب سخنانش به پایان نرسیده بود که عمر بن خطاب به پا خاست. او تا به حال به احترام ابوبکر از سخن‌گفتن خودداری کرده بود، عمرسچنین گفت: هیهات! دو نفر بر اسبی قرار نمی‌گیرند. قسم به خدا عرب هرگز راضی نخواهد شد که امارت را به شما بسپارد، در حالی که رسول آنان از غیر شماست. ولی عرب ابایی ندارد که امارتش را به کسی بسپارد که نبوت نیز از قبیله او بوده باشد.

به این دلیل ما را بر کسانی که ما را قبول ندارند حجت کامل و تسلط مطلق است. کیست که با ما در فرمانروایی محمد و امارت او کشمکش کند در حالی که ما یاران و اهل و تبارش هستیم، مگر گناهکار یا غرقه در باطل.

حباب به عمر جواب داد: ای گروه انصار آنچه را که در دست دارید نگهدارید، به سخنان این مرد گوش ندهید تا بهره شما از حکومت از بین نرود. اگر آنچه را که خواستیم قبول نکردند آنان را از این بلاد برانید و کارها را به خود واگذار کنید. زیرا قسم به خدا شما برای این امر از آنان شایسته‌ترید، چه با شمشیرهای شما بود که کسانی که هرگز اطاعت نمی‌کردند این دین را پذیرفتند. قسم به خدا! اگر لازم باشد باز شمشیرهای خود را به کار می‌گیریم.

عمرسکه این کلمات تهدیدآمیز را شنید، گفت: خداوند تو را بکشد حباب و حباب نیز در جواب گفت: خداوند تو را بکشد عمر.