اختلاف امپراطوری اسلامی با امپراطوریهای دیگر در هدف و جوهر آن است:
اهداف امپراطوریای که بر این اساس بنا شده باشد با اهداف امپراطوریهای سابق روم و عصر حاضر اختلاف اصولی دارد. امپراطوری اسلام مردم را مجبور نمیکند که در مقابل امت عرب یا امت دیگری سر تسلیم فرود بیاورند، هدف عالی امپراطوری اسلام این است که مردم آزادانه زندگی کنند و رشتههایی از عواطف و مودت و عدالت آنان را به هم مربوط سازد و ملل فاتح و مغلوب از یک نوع حقوق و مزایای قانونی و انسانی برخودار گردند. و همانگونه که حکومت در اسلام بر اساس شوری قرار دارد در میان ملل کشورهای مفتوحه نیز این اصول برقرار گردد. مردم کشورهای مفتوحه از تمام حقوق مردم عرب برخوردار گردند، هرکس که اسلام را بپذیرد در سود و زیان مسلمین شریک باشد و هر که اسلام را نپذیرد در حقوق و سود و زیان با اعراب غیر مسلمان برابر باشد.
مسیحیانی که در عراق و شام بر دین خود باقی ماندند از حیث حقوق مانند مسیحیانی بودند که در نجران و دیگر شهرهای عرب مسیحیت خود را حفظ کردند. رابطه بین شهرهایی که دین اسلام را پذیرفته بودند رابطه توحید و دعوت به توحید و دفاع از آزادی این دعوت بود. ولی در غیر این مورد امور شهرهایی که امپراطوری اسلام را تشکیل میدهند مانند امور شهرهای عرب در زمان رسول بود، اجتماعی از ملتها بود که برای نیل به هدف عالی انسانی تلاش میکردند و در راه آن مبارزه مینمودند و برای اعلاء کلمه آن سعی به خرج میدادند. و راه وصول به این هدف عالی انسانی را در حکمت و موعظه مفید و مجادله با بهترین روش میدانستند. ﴿فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهۡتَدِي لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيۡهَاۖ وَمَآ أَنَا۠ عَلَيۡكُم بِوَكِيلٖ ١٠٨﴾[یونس: ۱۰۸] «هرکه هدایت یافت به سود خودش است و هرکه گمراه شد به ضرر خودش است و من وکیل شما نیستم».