حکومت اسلامی مقید به اراده مردم و اوامر و نواهی خداست:
بین این طرز حکومت مطلق و حکومت مقید به اراده مردم و احکام قرآن تفاوت بسیار است. جماعتی که میگویند که: مقیدکردن حکومت به آنچه خداوند در قرآن نازل فرموده اراده مردم را از بین میبرد و علاوه بر تحول قوانین شریعت اراده ملت را با آن تحول میدهد و حکومت اسلامی را در اساس به حکومت تئوکراسی تبدیل میسازد. این ایراد و اعتراض هیچگونه مجوزی ندارد. زیرا آنچه در قرآن بر سبیل قوانین شریعت آمده است، اصول و مبادی کلی را که قواعد عدل و انصاف آن را به بهترین وجه تثبیت میکند در برمیگیرد و از آن تجاوز نمیکند.
اما بعضی احکام قرآنی که در باره بعضی از این مبادی کلی تفصیلاتی دارد اموری را در بر میگیرد که ذاتاً محصور و معدودند. آن مبادی کلیای که قرآن آنها را برای حیات آزاد ضروری میشمارد، تجاوز و عدول از آنها این حیات را فاسد میکند.
در تاریخ ثابت شده است که هرچه با این مبادی مخالفت باشد برقرارشدنش در بلادی که بین آزادی فرد و جماعت سازش ایجاد شده باشد امکانپذیر نیست و آنچه که این سازش را تأمین میکند نظام خانواده و مالکیت و میراث است و مبادی رحمت انسانی که در اسلام قانون مقرری شمرده میشود نه کمال نفسانی انسانها را به سوی سوسیالیزم فرا میخواند.