آمدن مثنی به مدینه:
در این هنگام که خلیفه در باره عراق و مثنی فکر میکرد، و تفکرش نیز به درازا کشیده بود، مثنی وارد مدینه شد. ابوبکرسبا او ملاقات کرد، و پس از اینکه اخبار و اطلاعاتی از او کسب کرد اطمینان و اعتمادش به اینکه شروع به فتح عراق به پیروزی نزدیکتر است، بیشتر شد و دریافت که در حمله به فارس با مقاومتی خفیفتر از مقاومت حمله به شام مواجه خواهد گشت. عراق که در کنار دو رود دجله و فرات و در جزیره واقعه بین این دو رود قرار گرفته، از لحاظ سرسبزی و زیبایی دست کمی از شام ندارد. اگر اهل حجاز از زیباییهای آن کمتر سخن راندهاند، به علت نزدیکبودن شام به آنان بوده است، و نیز برای اینکه راه شام راه کاروانهای تابستانیشان بود. در آیندۀ نزدیکی از عراق گفتگو خواهند کرد، و انظارشان همانگونه که متوجه شام شده متوجه عراق نیز میگردد.
پس ابوبکر صدیق باید تصمیم بگیرد و به خدا توکل کند. چگونه در این باره تردید کند در حالی که مثنی به او یادآوری کرده که قبایل عربی که در دلتای دجله و فرات که دارای انواع محصولات و میوهها و پرندگان و حیوانات و کشتزارهاست، به شهرنشینی تمایل پیدا کرده فرزندان آنان در آن زمینها کشاورزی نموده و دهاقین فارس بر محصولات آنها تسلط دارند و این کشاورزان عرب از دهاقین فارس به جز مقدار کمی دریافت نمیکنند. کدام سرزمین است که برای نشر دعوت عربی این اندازه مساعد باشد و تا این حد برای تأمین شبه جزیره از دسایس فرس و تجاوز آنان مناسب باشد، این اعراب با وجود اینکه در سرزمین عراق که از متصرفات فرس است مستقر شدهاند، بدون شک دعوت عربی را لبیک خواهند گفت. استثمار دهاقین فارسی نیز آنان را برای انقلاب آماده کرده بود. به سخنان مثنی خوب گوش دادند که میگفت، فرصت از طلاست، نباید ضایع شود، باید قدم بعدی را برداشت. اگر در این قدم پیروزی از آن مسلمین باشد هرآینه این پیروزی بشارتدهنده قدمهای بزرگ بعدی خواهد بود. دلتای بین النهرین با وجود حاصلخیزی و میوههای خوبش حاصلخیزترین و زیباترین مناقط عراق نیست، بلکه دجله و فرات قریب سیصد میل در محاذات هم جریان دارند پیش از اینکه به هم متصل شوند. مناطقی که این دو رود به طور متوازی از آن میگذرند از لحاظ حاصلخیزی و سرسبزی و زیبایی آنچنان است که باغات شام که چشم مردمان حجاز را خیره کرده و مسحورشان ساخته در برابر آن بسیار حقیر است، علاوه بر این آثار تاریخی شگرفی در آن دیده میشود که نه فقط اهالی شبه جزیره بلکه سراسر جهان از شنیدن اوصاف آنها دچار اعجاب و حیرت میشوند. شهر اور که در زمان ما در آن آثاری کشف شده که بعضیها آنها را همزمان با آثار فراعنه مصر میدانند، در این منطقه واقع شده است.
اگر به محاذات این دو رود به طرف شمال پیش روی آثار بابل قدیم را مشاهده خواهی کرد و در ساحل فرات برج بابل را میخواهی دید که هنوز برپای مانده و عظمت آشوریها و تاریخ شکوهمندی آنان را بیان میکند. امروز نیز که ما از این برج صحبت میکنیم بحث در باره آن تعجبانگیز است. در باره این هزار و چهار صد سال که بر این برج گذشته و در باره تأثیری که از شنیدن اخبار آن در دلهای اعراب ایجاد حیرت و اعجاب نموده چه فکر میکنی! اگر همچنان به راه خود ادامه دهی به مداین پایتخت فرس میرسید که در آن عصر در تمام جهان مهد نعمت و رفاه و آسایش بود. امروز فرس به آن درجه از نعمت و رفاه رسیدهاند که تنها ملتهایی که دچار انحطاط و سقوط میشوند بدان نعمت و رفاه دسترسی پیدا میکنند. شاید نامهایی که ذکر کردیم در دل شما تصویری از عظمت تاریخی این سرزمین را که در شمال دلتای دجله و فرات واقع است برانیگخته باشد و نیز یادآوری و ذکر باغات و بوستان و کشتزارهای سبز و خرمی که در اطراف این شهرها وجود داشته و تا افقهای دور در نهایت زیبایی و سرسبزی ادامه داشتهاند بوی عطری در هوای اطراف منتشر کرده باشد که هم اکنون آن را تنفس بکنی. اما اینها قسمتی از خرمی و سرسبزی و حاصلخیزی این سرزمین است که مردم به خاطر فراوانی غلات و وفور خیرات و زیباییهایی که اگر بر زیباییها و وفور نعمت شام نچربد از آن دست کم ندارد بدان نام «بهشت روی زمین» دادهاند، ابوبکر به راستی گفتههای مثنی یقین حاصل کرد و دید که بر مسلمین واجب است نسبت به ایجاد امنیت اهالی عرب آن مناطق اقدام کنند. اگر این اعراب دعوت به اسلام را پذیرفته و اجابت کردند و فرس مانع این اجابت نشدند فبها و اگر نه مسلمین با فارس نبرد خواهند کرد تا میدان آزادی رأی وسیع باشد و کلمۀ حق بدون شک با دلیل و موعظه نیکو پیروز میگردد.