حرکت عکرمه ابن ابی جهل از مهره به یمن و سرازیرشدن مهاجر ابن ابی امیه از مدینه به یمن:
آیا مسلمانان یمن را تنها میگذارند در حالی که این دو تن آشوبگر در آن فساد برپا کردهاند، تا همدیگر را نابود کنند و انقلاب فرزندان یمن را در کام خود فرو برد؟ هرگز! عکرمه بن ابی جهل از مهره به سوی یمن حرکت کرد تا اینکه با سپاه فراوان خود که با التحاق عدهای از مهره از حیث عِدّه وعُدَّت فزونی یافته بود به ابین وارد شد. مهاجر بن ابی امیه نیز از مدینه به سوی جنوب سرازیر شد و از مکه و طائف گذشت، او از طرف ابوبکر به فرماندهی یکی از تیپها منصوب شده بود و علت تأخیر چند ماههاش مریض شدن او بود. از مکه و طائف و نجران نیز مردان کارآزموده جنگدیده او را همراهی میکردند. وقتی مردم یمن از آمدن این دو فرمانده خبردار شدند و دانستند که مهاجر جماعتی را که در برابر او مقاومت کردهاند کشته است، یقین حاصل کردند که انقلاب آن دو تن بدون شک منکوب خواهد شد و آنان نیز اگر جنگ کنند کشته خواهند شد و به اسارت میروند و مقاومت آنان فایدهای نخواهد داشت و خبر یافته بودند که قیس و عمرو ابن معدی کرب اختلاف پیدا کرده و به هم دشنام داده و هریک در صدد خیانت نسبت به رفیقش برآمده است. اختلاف پس از ائتلاف آن دو و پیمانبستنشان برای جنگ با مهاجر روی داد. عمرو خواست خود را نجات دهد، شبی قیس را گرفت و او را اسیر کرده به نزد مهاجر برد. مهاجر نیز آن دو را گرفته و به نزد ابوبکر فرستاد. ابوبکرسبه قصاص داذویه تصمیم به قتل قیس گرفت و به او گفت: ای قیس، آیا بر بندگان خدا تعدی کرده و آنان را کشتی و مرتدین و مشرکین را به جای مؤمنین دوست گرفتی قیس قتل داذویه را انکار کرد و دلیلی بر محکومیت او نبود، زیرا این قتل دور از انظار مردم صورت گرفته بود. به همین سبب ابوبکر از خون او صرفنظر کرد، و او را به قصاص خون داذویه نکشت.