زندگانی ابوبکر صدیق رضی الله عنه

فهرست کتاب

خطبه سعد ابن عباده در میان انصار:

خطبه سعد ابن عباده در میان انصار:

سعد بن عباده پس از حمد و ثنای خداوند گفت: ای گروه انصار! شما را سابقه‌ای در دین و فضیلتی در اسلام است که هیچ قبیله‌ای از قبایل عرب را چنین فضیلت و سبقتی نیست. محمد ÷بیش از ده سال در میان قوم خود ماند و آنان را به پرستش خداوند و برانداختن بت‌ها دعوت کرد، جز معدودی به او ایمان نیاوردند. قوم او نتوانستند ظلم عمومی را که متوجه رسول بود از او دفع نمایند. زمانی که خداوند اراده کرد فضیلت نصیب شما باشد، بزرگواری خویش را بر شما نازل کرد و شما را به نعمت و موهبت خود مخصوص ساخت و ایمان به خدا و رسولش را به شما ارزانی داشت و اعزاز و تقویت او و یاران او و دین اسلام و جهاد با دشمنان خدا را نصیب شما کرد. شما سختگیرترین بر سایر دشمنان خدا و محمد جبودید. تا اینکه عرب خواه‌ناخواه به اطاعت امر خدا درآمد و دورترین آنان زمام قدرت و اختیار را در نهایت خواری و زبونی به اسلام تسلیم کرد.

خداوند توسط شما دشمنان محمد جرا نابود کرد و در پرتو شمشیرهای شما عرب نسبت به او مطیع شد. خداوند او را به جوار رحمت خود برد، در حالی که از شما راضی و به وجود شما شادمان بود، پس بیایید در امر خلافت پیش از دیگران اقدام کنید، زیرا این امر حق شماست.

حاضران سخنان سعد را شنیدند و در جواب متفقاً چنین گفتند: در فکر و اندیشه توفیق یافتی، سخنانت درست است، با آن موافقیم و از رأی تو عدول نمی‌کنیم. این کار را به عهده تو می‌اندازیم، چون تو در میان ما مورد رضایت کامل و بهترین مؤمنان هستی.

آیا این اجماع و اجتماعی به طور وضوح و قویاً از اراده راسخ و تصمیم تزلزل‌ناپذیری صادر شده بود؟ اگر چنین بود هرآینه قوم برای بیعت با سعد بن عباده شتاب می‌کردند و مردم را نیز برای پیروی او و بیعت با او فرا می‌خواندند. بیدرنگ سخنانی در میان حاضران رد و بدل شد و پیش از آنکه کسی برای بیعت با سعد پیشقدم گردد، یکی از آنان گفت: اگر مهاجرین قریش این تصمیم را قبول نکردند و گفتند: ما مهاجرین اصحاب مقدم و اولین رسولیم، عشیره و ایل و تبار و دودمان و دوستان رسول الله‌ایم، پس برای چه در این امر با ما کشمکش می‌کنید؟ چه جوابی خواهید داد. حاضران در برابر این سؤال خاموش ماندند و دریافتند که در این سخن حقیقتی نهفته است که آن را در نظر نگرفته بودند، حقیقتی که به هیچ حجتی از میان نمی‌رود. در اینجا عده‌ای از آنان گفتند: در این صورت می‌گوییم یک امیر از شما و یک امیر از ما. و به غیر از این به هیچ صورت و شکل دیگری رضایت نمی‌دهیم.