زندگانی ابوبکر صدیق رضی الله عنه

فهرست کتاب

نعمان بزرگ صاحب خورنق و سدیر:

نعمان بزرگ صاحب خورنق و سدیر:

پادشاهان حیره از بنی نصر به ترتیب و نوبت به پادشاهی می‌رسیدند، تا اینکه نوبت به نعمان اکبر رسید در اواخر قرن ۴ مسیحی و اوایل قرن ۵. او از جانب یزدگرد بر حیره حکومت می‌کرد. نعمان بزرگ همان پادشاهی است که دو قصر خورنق و سدیر را بنا کرده و داستان سنمار به او نسبت داده شده است. روایت کرده‌اند که نصرانیت در زمان او در عراق انتشار یافت، نعمان نسبت به آن ابراز تمایل و عطف توجه کرد و با رضایت او در عراق دیر و معبد برپا گردید. عده‌ای بر آنند که نعمان نیز به دین نصرانیت درآمده سپس حالش بد شد و به نفع پسرش منذر بزرگ [۱۳]از تخت فرود آمد، این واقعه در زمانی اتفاق افتاد که دید یزدگرد بر نصرانیت غلبه کرده و با کسانی که به دین نصرانیت گرویده بودند به جنگ پرداخته است. یزدگرد پسرش بهرام‌گور را به حیره فرستاد تا در آنجا بزرگ شود. بهرام زبان عربی و یونانی را نیک فرا گرفت و در کلیه شؤون و مسایل روم و عرب خبرگی پیدا کرد. هنگامی که یزدگرد مُرد فُرس ترجیح دادند که کسری بن اردشیر بن شاپور ذوالاکتاف را به پادشاهی برگزینند، زیرا کسری در میان آنان زندگی کرده بود در حالی که بهرام‌گور پرورش ایرانی نداشت و نسبت به آنان غریبه بود. بهرام به کمک منذر تخت شاهی را پس گرفت. پس از اینکه بر تخت شاهی نشست منذر تخت شاهی را پس گرفت. پس از اینکه بر تخت شاهی نشست منذر به او توصیه کرد که دشمنانش را ببخشد، با این عمل بهرام دل همگان را به دست آورد، سپس با عطایا و بخشش‌های پی‌درپی و تقلیل مالیات‌ها قلب ملت را نیز از آنِ خود کرد.

[۱۳] عدی بن زید شاعر در قصیده‌ای به کناره‌گیری نعمان اکبر از تخت سلطنت به نفع منذر اکبر اشاره کرده و در آن می‌گوید:
تدبر رب الخورنق إذا شرف
يوماً وللهدى تفكير
سره ماله وكثرة ما يملك
والبحر معرضاً والسدير
فارعوي قلبه وما غبطة
حي إلى الممات يصير
ملک خورنق روزی که از تخت فرود آمد فکر کرد که مال و مستملکاتش او را شاد می‌سازد، گرچه قصر سدیر از او رویگردان است. ناگاه به خود آمد و گفت: چه خواهد بود شادی زنده‌ای که به سوی مرگ می‌رود.