فکر صدیق پس از جنگهای رده:
این فکر به خواطر ابوبکر خطور میکرد، در حالی که در خانه محقر خود در مدینه زندگی میکرد و حتی وقتی که در مسجد نشسته بود و جلسه داشت، به هنگامی که در وسطهای شب دور از چشم مردم محلات فقیرنشین را سرکشی میکرد، محتاجان را کمک مینمود و بر زخمهای مجروحان مرهم مینهاد و نالههای دردمندان و مسکینان را تسکین میبخشید از این فکر و اندیشه فارغ نبود. بلکه میخواست که مسلمانان به دین خود اطمینان حاصل کنند و با کمال آزادی به دعوت اسلام قیام ورزند و هنگامی که این اطمینان در میان مسلمانان ایجاد میشد که نظام حکومتی آنان براساس عدالت مبتنی بوده و از هرگونه شائبه فردی مبرا باشد. نظام حکومتی مبتنی براساس عدالت ایجاب میکند که حاکم فارغ از حب و بغض شخصی و سودپرستی باشد و عدالت و رحمت را تماماً برقرار کند.
نظر ابوبکر در اداره امور دولت و مملکت براساس نفی منافع شخصی و اخلاص کامل در راه خدا قرار داشت، این نظریه او را به ناتوانی ناتوان و حاجت محتاجان آشنا میکرد، با شیوه عبدالتخواهی خود بر هواهای نفسانی غلبه مینمود و در این راه حتی خود و فرزندان و زن و اهل بیتش را فراموش میکرد، با وجود این با تقوی و پرهیزگاری و هوشیاری خدادادی خود به کلیه کارهای بزرگ و دقیق مسلمانان رسیدگی مینمود. حکومت ابوبکر در سال اول خلافتش منحصر شد به غلبه برپا کنندگان جنگهای رده، آیا موردی بود که مسلمانان مدینه در آن اختلاف داشته باشند در حالی که اهل بیت آنان تماماً مجهز شده و برای ریشهکنساختن شورش و غلبه بر موجبات فتنه میجنگیدند و در این ضمن اخبار جنگاوران خود را استفسار میکردند و برای پیروزیشان نماز میخواندند!!
ابوبکر، عمر بن الخطاب را قاضی مدینه ساخت، یک سال تمام بر مسند قضا بود و کسی برای شکایت نزد او نیامد. ابوعبیده ابن الجراح مسؤول امور مالی بود، وجوه زکات را دریافت میداشت و به نسبت احتیاجات مسلمین آن را توزیع میکرد. عثمان بن عفان اخبار را برای خلیفه مینوشت، زید بن ثابت نیز بقیه چیزها را. عمال ابوبکر در شهرها و در میان قبایل به سبب امانت و بصیرتی که داشتند از عهده اداره امور برمیآمدند و دایماً برای توجیه سیاستشان با او در ارتباط بودند. دلایل وجود این ارتباط را از مکاتباتی که بین او و عمال او به هنگام جنگهای رده صورت گرفته میتوان استنباط کرد. چون ابوبکر در تمام سال اول خلافت خود سرگرم جنگهای رده بود، در این سال عتاب بن اسید عامل او در مکه سمت سرپرستی حج را به جای او به دستور خلیفه به عهده گرفت. هیچ چیز ابوبکر را از جنگهای رده بازنداشت، مگر آنچه به آن مربوط میشد که به هنگام بحث جنگهای رده آن را بیان کردیم.
کار مرتدین به پایان نزدیک شد و از اهل شهر و بادیه کسی نبود که بدان توجه و التفات کند و یا از خطر آن بترسد، آیا شایسته نیست که ابوبکر به جنگ با قیصر اقدام کند؟ اگر این کار را بکند اذهان عرب را در شبه جزیره از کینهورزیهایشان منصرف میکند و افتخاراتی برایشان فراهم میسازد که کینه آنان را نسبت به اهل مدینه از یاد ببرد و راه را برای انتشار کلمه حق در امپراطوری وسیع روم مهیا سازد.