منازل سپاهیان مسلمین در شام:
امرای سپاه به راهشان ادامه دادند تا به شام رسیدند. اما عمرو بن عاص سپاهش را از عربه جایی که ابوبکر او را به نمایندگی آنجا فرستاده بود حرکت نداد. ولی ابوعبیدهساز بلقاء عبور کرد و به جانب جابیه رفت پس از اینکه از اعراب (مآب) کسانی را که در برابر او مقاومت میکردند مطیع ساخت و با آنان صلح کر، شرحبیل نیز در اردن فرود آمد، یزید بن ابوسفیان نیز در بلقاء فرود آمد، به روایتی او با نیرویی از روم و اعراب بدوی در داثن روبرو شد و آنان را مغلوب ساخت. روایات بازهم اختلاف دارند: آیا سپاه مسلمانان در جنوب فلسطین وارد جنگ شد، یا به پیشروی خود ادامه دادند تا به نزدیک سپاه عکرمه رسیدند و قوای روم با آنان روبرو نشد، بلکه کار آنان را به رجال بادیه واگذاشت، وقایعی که در جنوب فلسطین بین عرب و روم روی داد بعداً در زمان عمر بن خطاب اتفاق افتاد. اضطراب این روایات موقعی که سپاه مسلمانان به سپاه عکرمه رسید پایان میگیرد، در این زمان ابوعبیده بر راه دمشق سپاه ترتیب میدهد و شرحبیل در قسمت بلندی که بر بالای زمین پستی بالاتر از طبریه و نهر اردن واقع شده سپاه ترتیب میدهد و یزید در بلقاء بصری را مورد تهدید قرار میدهد، عمرو نیز در عربه اقامت داشت و حبرون را مورد تهدید قرار داده بود. سپاهیان در این مواضع و مواقع مستقر شدند و امرای سپاه تبادل نظر میکردند که چه باید بکنند. روم در آغاز کار مبالاتی به آنان نداشت، تصور میکرد که این اعراب بیشتر از آنچه محمد در غزوه تبوک پیش آمده پیش نخواهند آمد و ناچار از همان راهی که آمدهاند بازمیگردند.
پس از اینکه خالد بن سعید فرار کرد، اطمینانشان به این تصورات و توهمات فزونی گرفت و خیال میکردند که اخبار متواتری که از تجهیز سپاه مسلمین برای کمک به عکرمه در حدود شام میرسد آنان را مضطرب نخواهد ساخت و سرنوشت او نیز جز سرنوشت خالد بن سعید نخواهد بود. وقتی رومیها دیدند که مسلمانان به سوی مواضعی که پیشتر ذکر کردم پیش میآیند از خواب غفلت بیدار شدند و دیدند که کار خیلی مهمتر از آن است که آن را چنین آسان گرفتهاند.
از این رو هرقل سپاهیان عظیمی بر سر آنان گسیل داشت، هر سپاه روم در مقابل سپاهی از مسلمانان قرار گرفت، تا سپاه مسلمانان از هم جدا شده به همدیگر نپردازند و غلبه بر آنان و راندنشان از بلاد آسان باشد. روایت در باره تعداد سپاهیان هردو طرف چنین است که سپاهیان مسلمانان سی هزار یا قریب به آن بوده و تعداد افراد سپاه روم بالغ بر دویست و چهل هزار نفر بوده است. گفتهاند که سپاه عکرمه شش هزار و سه سپاه دیگر به فرماندهی ابوعبیده و یزید و عمرو بن عاص هریک بین هفت و هشت هزار نفر بوده. بزرگترین سپاه روم از لحاظ تعداد به فرماندهی تذارق (تیودوریک) برادر هرقل بود و عدهاش نود هزار نفر بود که در برابر عمرو بن عاصسصفآرایی کرده بود. سپاه دیگری به فرماندهی فیقار بن نسطوس که عدهشان شصت هزار نفر بود در برابر ابوعبیده صفآرایی نموده بود. اما شرحبیل بن حسنه در برابر دراقص قرار گرفته بود که عده سپاهیانش چهل هزار نفر بود. چرچه بن تدارجیش در مقابل یزید بن ابوسفیان قرار داشت.