روایتی که حکایت از مناظره مالک و خالد میکند:
روایت دیگر میگوید که: خالد مالک را خواست تا با او گفتگو کند و ببیند کدامیک از دو شهادتی که در باره او دادهاند درست است: آیا آنان که به اسلام او شهادت دادهاند درست گفتهاند یا شهادتی که به اصرار در ارتداد و منع زکات از او و قوم او دادهاند محقق است. در حالی که خالد با مالک مشغول مناظره و گفتگو بود، مالک رو به خالد کرده و گفت: صاحب شما به هیچ فکری نبود، مگر اینکه چنین و چنان میگفت. خالد خشمگین شد و گفت: آیا تو او را صاحب خود نمیپنداری؟ بعد از آن او را به پیش راند و گردن او و یاران او را زد. ابوالفرج در اغانی به تفسیر و توضیح این مذاکره و مناظره بین خالد و مالک پرداخته که نص آن این است:
ابن اسلام گفت: کسی که خالد را مقصر میداند، میگوید: مالک به خالد گفت: آیا صاحب تو به تو چنین امر کرد؟ منظور او این بود که رسول تو را به این تشدد و تهور امر کرده است؟ کسی هم که خالد را مقصر نمیداند میگوید: مالک با این کلام اراده نفی نبوت کرده است و این گفته او را شاهد میآورد که گفته است:
وقلت خذوا أموالكم غير خائف
ولا ناظر فيما يجيء من الغد
فإن قام بالأمر المخوف قائم
منعنا وقلنا: الدين دين محمد
(به قوم خود گفتیم: اموال خود را بگیرید و نترسید و از آنچه فردا میآید نگران نباشید. و اگر کسی به امری خوفناک قیام کرد، مانع میشویم و میگوییم: دین، دین محمد است). یعنی مالک زکات را منع کرد و به قوم خود گفت: دین، دین محمد جاست نه ابوبکر و ما به ابوبکر زکات نمیدهیم. ابن خلکان نقل کرده که سخنانی که بین خالد و مالک جریان داشته به این شرح بوده است. مالک گفت: من نماز میخوانم ولی زکات نمیدهم. خالد بدو گفت: آیا نمیدانی زکات و صلات باهَمَند و هیچکدام بدون دیگری پذیرفته نیست!! مالک گفت: صاحبت چنین میگفت. خالد گفت: مگر تو او را صاحب خودت نمیدانی! قسم به خدا! تصمیم گرفتهام تو را بکشم. سپس مجادله مفصلی کردند. خالد به او گفت: منم تو را میکشم. مالک گفت: آیا صاحبت به تو این دستور را داده است؟ خالد گفت: قسم به خدا! تو را میکشم. سپس دستور داد او را کشتند. بعضی این روایت دوم را بر روایت اول ترجیح میدهند. اگرچه آنان که آن را ترجیح میدهند در آن نقصی میبینند و میبینند اگرچه این روایت ناقص است برخلاف عملی است که خالد نسبت به قره بن هبیره و فجأه السلمی و ابوشجره و امثال آنان انجام داده است. چه خالد همه اینها را نزد ابوبکر فرستاد تا ببیند نظرش در باره آنان چیست. و مالک بن نویره گناهش از هیچیک از آنان بیشتر نبود، پس قصد خالد از کشتن و نفرستادنش پیش خلیفه چه بود، در حالی که موقعیت مالک در میان بنی تمیم از هیچیک از آنان در میان قومشان کمتر نبود!