موقعیت قبایل نسبت به ابوبکر و موقعیت ابوبکرسنسبت به آنها:
هیچ دلیلی و برهانی برای این عناد و دشمنی و شورش و انقلاب علیه اسلام نمیتوانی پیدا کنی، جز آنچه قبلاً بیان داشتیم که عبارت است از تعصب قبایل و علاقه شدید آنها به قدرت و استبداد در رأی. و تا حدی در این حفظ قدرت قبیلهای غلو کرده بودند که جز قدرت هیچ چیز نمیتوانست از سرکشی آنان جلوگیری کند. هنگامی که به مدینه حمله بردند و به عقب برگردانده شدند، یا هنگامی که از بعضی از مساکن خود رانده شدند، طبیعت و خوی بادیهنشینی و بدوی آنان را به خونخواهی شخصی برمیانگیخت و به خاطر همین خونخواهی شخصی بود که به بنی اسد و طلیحه ملحق شدند، شاید با کمک آنان ننگ شکست و خواری را از خود بزدایند و عزت و بزرگواری را به خود بازگردانند.
و اما ابوبکرستا جایی اعتلا یافت که فوق اعتبارات و ارزشهای قبیلهای و وابستگیهای آن قرار گرفت و با تمام وجود و روح و اندیشه و عزمش به اجرای نقشی که رسول خدا ترسیم کرده بود پرداخت. این همان سیاستی بود که در روز بیعت اعلام داشت و همین سیاست رفت تا روزی که وفات یافت.