اندیشه ابوبکرسدر باره جنگ شام:
این افکاری که خیالات هرقل را برانگیخته بود در خاطر ابوبکر نیز به نحو دیگر تجلی کرده بود، حتی از زمانی که طلیعه پیروزی پرچمهای مسلمین را در جنگهای رده به گردش درآورد، در این باره فکر میکرد. ولی در باره اجرای آن فکر قبل از پایان جنگها رده در تردید بود، از ترس اینکه مبادا عرب پیمانشکنی نموده و بار دیگر بر او شورش کنند. پس از اینکه مثنی بن حارثه کار عراق را آسان کرد و چون خالد بن ولیدسپیش میرفت و فرس و اهل بادیه را منهزم میساخت و دست تصرف بر حیره میگذاشت، و آنجا را پایتخت خود قرار میداد، ابوبکر بیشتر از پیش در باره کار شام به فکر و اندیشه فرو میرفت. زیرا قبایل عرب شام نیز مانند قبایل عرب عراق است، بعضی از قبایل عرب عراق به صفوف مسلمین پیوستند و با وجود اینکه خود نصرانی بودند با سپاه کسری به جنگ پرداختند، یقیناً اعراب شام نیز همین روش را در پیش خواهند گرفت.
رومیها در شام حکومت میکنند، بین آنان و بین قبایل بادیه مقیم آنجا اختلاف جنس و زبان موجود است به اندازه اختلافی که بین فرس و عرب ساحل دجله و فرات وجود دارد. هرگاه مسلمانان در سرزمین روم پیشرفت کنند و بر سپاه روم پیروز شوند اعراب شام نیز به عموزادگان خود اهل شبه جزیره ملحق میشوند. نتیجه این انضمام در آن است که اعتماد مسلمانان را به پیروزی بر دشمن بیشتر میسازد و به استقرار آنان در این شهرهای پرنعمت در پناه عموزادگان خود منجر میشود. و اگر روزی این اعراب مسلمان شدند در سود و زیان مسلمین نیز شریک خواهند شد.