هجوم از راه دریا به سوی دارین و غلبه بر اهل رده در آنجا:
دارین جزیرهای است از جزایر فارس که روبروی بحرین قرار دارد، در آنجا پنج دیر و عبادتگاه برای پنج شعبه از نصاری وجود دارد. روایتی نقل شده است که علاء وقتی امر کرد مسلمین به دارین حمله برند فاقد کشتی بود، به میان آنان رفت و گفت: خداوند نشانههای قدرت خود را در خشکی به شما نشان داد تا در دریا از آن عبرت بگیرید، حرکت کنید به سوی دشمن از وسط دریا به سوی آنان بتازید که خداوند همه آنان را در یکجا جمع کرده است. قومش جواب داد: ما این کار را میکنیم پس از حادثه دهناء دیگر نمیترسیم و ترس در ما باقی نمانده است! سپاه حرکت کرد تا به ساحل دریا رسیدند، سوار اسب و قاطر و شتر و الاغ شدند و خدا را یاد کرده، از تنگه گذشته گویی بر دشت شنزاری که سطح آن را آب کمعمقی که فقط پای شتر را در خود فرو میبرد پوشانده باشد راه میرفتند. آیا این عبور سپاه در موقع جزیره خلیج که آب آن فرو مینشیند صورت گرفته، یا در نقل این روایت مبالغه شده و ابنائی که به مسلمانان ملحق شده بودند کشتیهایی برای عبور به آنان امانت داده بودند؟ روایت بر این احتمال قرار نگرفته اگرچه بعضی مؤرخین به آن اشاره کردهاند. واقعه هرگونه صورت گرفته باشد، مسلمانان به دارین رسیدند با فراریان رودررو قرار گرفتند و با آنان جنگی سخت درپیوستند و احدی را زنده نگذاشتند، زنان را به اسارت گرفتند و اموال به غنیمتگرفتهشده به حدی بود که به هر سواری شش هزار و به هر پیادهای دو هزار رسید [٧]. علاء بن الحضرمی به بحرین بازگشتند .علاء به ابوبکر نامه نوشت و پیروزی خود را خبر داد، در بحرین اقامت گزید و بر رده آنجا نیز غالب آمد. دیگر از چیزی نگران نبود جز غارت قبایل بادیهنشینی که جنگ را فقط به امید غنیمت دوست داشتند، و نیرنگ و دسایس حکومت فارس که نفوذش از جنوب شبه جزیره قطع شده بود. اگرچه او از این ناحیه به سبب التحاق قبایل بحرین و ابناء آن به او قبل از حرکتش به دارین اطمینان خاطر یافته بود عتیبه بن النهاس و المثنی بن حارثه الشیبانی در رأس کسانی بودند که به او پیوسته بودند.
[٧] در روایت دیگری آمده که علاء مسلمین را در این جنگ با خود به دارین نبرد و دارین همچنان در عزلت باقی ماند تا در عهد عمر بن خطابسبه اسلام و تابعیت حکومت شبه جزیره بازگشت.