شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

١٦- جایز نبودن تکفیر مسلمان به خاطر ارتکاب گناه غیر از شرک اکبر، که در این گناه اختلاف نظر وجود دارد، و همچنین به خاطر خطائی که مرتکب شده است

١٦- جایز نبودن تکفیر مسلمان به خاطر ارتکاب گناه غیر از شرک اکبر، که در این گناه اختلاف نظر وجود دارد، و همچنین به خاطر خطائی که مرتکب شده است

شیخ الاسلام ابن تیمیه در کتاب «مجموعة الرسائل و المسائل»، ج٢، ص٣٧٨-٣٨٠ هنگام سخن از قاعده‌ی اهل سنت و جماعت در خصوص اهل بدعت می‎گوید: تکفیر مسلمانان به سبب ارتکاب گناه یا خطا جایز نیست، از قبیل مسائلی که اهل قبله درآنها اختلاف نظر دارند؛ چون خداوند متعال می‎فرماید: ﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ٢٨٥[البقرة: ٢٨٥] «پیامبر  ج به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده ایمان دارد و مؤمنان [نیز] همگی به خدا و فرشتگان و کتاب‌ها و پیامبران او ایمان دارند [و می‎گویند] میان هیچ یک از پیامبران او فرق ننهیم، و گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم. بارالها! آمرزش تو را خواهانیم، و بازگشت به سوی توست».

در حدیث صحیح به ثبوت رسیده که خداوند متعال این دعا را اجابت فرموده و خطای مؤمنان را بخشوده است.

و خوارج منحرفی که پیامبر  ج به جنگ با آنها دستور داده، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب یکی از خلفای راشدین با آنان جنگیده، و پیشوایان دینی از صحابه و تابعین پس از آنان به جنگ با آنها اتفاق نظر داشته‎اند، در حالی که علی بن ابی طالب و سعد بن ابی وقاص و دیگر صحابه آنان را تکفیر نکرده‎اند بلکه در عین اینکه به جنگ با آنها متفق‎اند، آنان را مسلمان دانسته‎اند. و علی  س به خاطر ریختن خون حرام و غارت اموال مسلمانان با آنان نجنگید، بلکه به خاطر دفع ظلم و سرکشی و تجاوزشان با آنان جنگید نه بدین خاطر که آنان کافرند. از این رو حریم و ناموسشان را به اسارت نبرد و اموالشان را به غنیمت نبرد.

وقتی این خوارجی که گمراهی و ضلالتشان با نص و اجماع ثابت شده و با وجود دستور خدا و پیامبر  ج به جنگ با آنان، تکفیر نشده‎اند، پس وضعیت طوایف و گروه‌هائی که حق -در مسائلی که عالم‎تر از آنها در آن مسائل به خطا رفته‎اند- بر آنها مشتبه شده، چگونه باید باشد؟ پس برای هیچ یک از این گروه‌ها حلال نیست که گروه‌های دیگر را تکفیر کرده و خون و مالشان را حلال بدانند هر چند بدعت آنان محقق باشد؛ پس وضعیت چگونه است اگر کسانی که آنان را تکفیر می‎کنند، خودشان مبتدع باشند و چه بسا بدعت اینان، شدیدتر باشد. معمولاً همه این طوایف و گروه‌ها نسبت به حقایقی که در آن اختلاف نظر دارند، جاهل‎اند.

اصل این است که خون و مال و ناموس مسلمانان بر یکدیگر حرام است و جز به اجازه‌ی خدا و پیامبر  ج حلال نمی‎شوند. پیامبر  ج در خطبه‌ی حجة الوداع به مسلمانان فرمود: «إن دماءکم و أموالکم و أعراضکم عليکم حرام، کحرمة يومکم هذا، في بلدکم هذا، في شهرکم هذا» «همانا خون و مال و آبرویتان بر شما حرام است همانند حرمت این روزتان در این شهرتان و در این ماه».

در جای دیگری فرمودند: «کلّ المسلم علی المسلم حرام: دمه، وماله، وعرضه» «خون و مال و آبروی هر مسلمانی بر مسلمان دیگر حرام است». همچنین می‎فرمایند: «من صلّی صلاتنا، واستقبل قبلتنا، وأکل ذبيحتنا فهو المسلم له ذمّة الله ورسوله» «هر کس همانند ما نماز بخواند و رو به قبله‌ی ما بکند و ذبیحه‌ی ما را بخورد، مسلمان است و ذمه و عهد خدا و پیامبر  ج برای او هست». آن حضرت در جای دیگری فرمودند: «إذا التقی المُسلمانِ بسيفيهما فالقاتل والمقتول في النّار، قيل: يا رسول الله، هذا القاتلُ، فما بالُ المقتول؟ قال: «إنه أراد قتل صاحبه»: «هرگاه دو مسلمان با شمشیرشان به جان یکدیگر افتادند، قاتل و مقتول هر دو درآتش دوزخ‎اند. صحابه عرض کردند: قاتل به هر حال، ولی گناه مقتول چیست؟ پیامبر  ج فرمودند: «چون او قصد قتل حریفش را داشت». پیامبر  ج در حدیث دیگری می‎فرمایند: «لا ترجعوا بعدي کفاراً يضرب بعضکم رقابَ بعض»: «پس از من به کفر برنگردید که گردن همدیگر را بزنید». در جای دیگری فرمودند: «إذا قال المسلم لأخيه: يا کافر، فقد باء بها أحدهما» «اگر مسلمان به برادر دینی‎اش بگوید: ای کافر، یکی از آن دو گرفتار کفر می‎شوند». این احادیث همه‎شان در کتاب‌های صحیح آمده‎اند.

و اگر مسلمان در جنگ یا تکفیر برای خود تأویل و دلیلی داشته باشد، به سبب آن تکفیر نمی‎شود همچنان که عمر بن خطاب راجع به حاطب بن ابی بلتعه گفت: ای رسول خدا، بگذار گردن این منافق را بزنم. پیامبر  ج فرمود: «إنّه شهد بدراً، وما يدريك، لعل الله اطّلع علی أهل بدر فقال: اعملوا ما شئتم فقد غفرت لکم» «او در جنگ بدر حضور داشته، و تو چه می‎دانی شاید خداوند به کسانی که در جنگ بدر حضور داشته‌اند اطلاع دهد و بگوید: هر کاری می‎خواهید بکنید، چون گناهان شما را آمرزیده‎ام». این حدیث، در صحیح بخاری و مسلم آمده است. همچنین در صحیحین درباره ماجرای افک آمده که اُسید بن حُضیر به سعد بن عُباده گفت: تو منافقی و از منافقان دفاع می‎کنی. دو نفر با هم درگیر شدند پیامبر  ج میانشان صلح و آشتی ایجاد کرد. اینان اهل بدر بودند که یکی از آنها به دیگری می‎گوید: تو منافقی، و پیامبر  ج هیچ کدام را تکفیر نکرد بلکه برای همه‎شان به بهشت گواهی داد.

همچنین در صحیحین ثابت شده که اسامه بن زید مردی را پس از آنکه لا إله إلا الله گفت، به قتل رساند. پیامبر  ج وقتی از آن اطلاع یافت، این کار را گناهی بزرگ دانست و گفت: «يا اُسامة أقتلته بعدما قال: لا إله إلا الله!» «ای اسامه! آیا او را پس از آنکه لا إله إلا الله گفت، کشتی؟» و این فرموده را تکرار فرمود تا جائی که اسامه گفت: آرزو داشتم که اسلام نمی‎آوردم مگر آن روز و با وجود آن، پیامبر  ج قصاص و دیه و کفاره‎ای بر اسامه واجب نکرد، چو ن او در این قتل برای خود تأویل و دلیلی داشت و به گمانش قتل او جایز است، چون گمان کرد که آن فرد از ترس جانش لا إله إلا الله گفته است.

همچنین پیشینیان صالح از اهل جنگ جمل و صفین و دیگران با همدیگر جنگیدند، و همه‎شان مسلمان و مؤمن‎اند همچنان که خداوند متعال می‎فرمایند: ﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَاۖ فَإِنۢ بَغَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا عَلَى ٱلۡأُخۡرَىٰ فَقَٰتِلُواْ ٱلَّتِي تَبۡغِي حَتَّىٰ تَفِيٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِۚ فَإِن فَآءَتۡ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ وَأَقۡسِطُوٓاْۖ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ٩[الحجرات: ٩] «‏هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند، در میان آنان صلح برقرار سازید. اگر یکی از آنان در حق دیگری ستم کند و تعدی ورزد (و صلح را پذیرا نشود)، با آن دسته‌ای که ستم می‌‌کند و تعدی می‌‌ورزد بجنگید تا زمانی که به سوی اطاعت از فرمان خدا بر می‌‌گردد و حکم او را پذیرا می‌‌شود. هرگاه بازگشت و فرمان خدا را پذیرا شد، در میان ایشان دادگرانه صلح برقرار سازید و (در اجرای مواد و انجام شرائط آن) عدالت به کار برید، چرا که خدا عادلان را دوست دارد». ‏

خداوند متعال بیان کرده که آنان در عین اینکه با همدیگر می‎جنگند و بر همدیگر سرکشی می‎کنند، برادران ایمانی هم هستند و دستور داده که عادلانه میانشان صلح وآشتی ایجاد شود. و به همین خاطر پیشینیان صالح ما در عین جنگ و پیکار با یکدیگر، روابط دوستانه با هم داشتند و همانند کافران به همدیگر دشمنی نمی‎ورزیدند، پس شهادت یکدیگر را می‎پذیرفتند و از همدیگر علم کسب می‎کردند و از هم ارث می‎بردند و میان خود نکاح می‎کردند و با همدیگر معامله می‎کردند همچنان که مسلمانان با یکدیگر معامله می‌کنند با وجودی که میانشان جنگ و درگیری و... بود.