آنچه بر انسان مؤمن واجب است که نسبت به خود و نسبت به غیر خود بدان معتقد باشد
شرح عبارت: بر انسان مؤمن واجب است که این چیزی را که طحاوی / گفته نسبت به خود و نسبت به غیر خود، معتقد باشد؛ خداوند متعال میفرماید:
﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ يَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِيلَةَ أَيُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَيَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحۡذُورٗا٥٧﴾[الإسراء: ٥٧]
«آن کسانی را که ایشان میخوانند [مانند ملائکه و غیره] خود به سوی خدایشان وسیله میجویند که کدامشان به او نزدیکترند؟ و به رحمت خدا امیدوارند و از عذابش میترسند؛ همانا عذاب پروردگارت حذر کردنی است».
﴿فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ١٧٥﴾[آل عمران: ١٧٥]
«پس اگر مؤمنید از آنان نترسید و از من بترسید».
﴿وَإِيَّٰيَ فَٱتَّقُونِ٤١﴾[البقرة: ٤١]
«و تنها از من بترسید».
﴿وَإِيَّٰيَ فَٱرۡهَبُونِ٤٠﴾[البقرة: ٤٠]
«و تنها از من بیم دارید».
﴿فَلَا تَخۡشَوُاْ ٱلنَّاسَ وَٱخۡشَوۡنِ﴾[المائدة: ٤٤]
«پس از مردم نترسید و از من بترسید».
و اهل خوف و ترس را ستوده و میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ خَشۡيَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ٥٧ وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ يُؤۡمِنُونَ٥٨ وَٱلَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا يُشۡرِكُونَ٥٩ وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ٦٠ أُوْلَٰٓئِكَ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ٦١﴾[المؤمنون: ٥٧-٦١]
«همانا کسانی که از بیم پروردگارشان ترسانند، و کسانی که به آیات پروردگارشان ایمان میآورند، و آنان که به پروردگارشان شرک نمیآورند، و کسانی که آنچه [از مال و جان] میدهند، در حالی میدهند که دلهایشان ترسان است از اینکه به سوی پروردگارشان باز خواهند گشت، آنانند که در کارهای نیک میشتابند و هم آنان در انجام آن پیشتازند».
و در «مسند» و سنن ترمذی از عایشه ل روایت است که گوید: گفتم: ای رسول خدا ج: ﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ﴾ آیا منظور کسی است که زنا میکند و شراب میخورد و دزدی میکند؟ پیامبر ج فرمود: «لا، يا ابنة الصديق، ولکنه الرجل يصوم ويصلي ويتصدق ويخاف أن لا يقبل منه»[٧٤٥] «نه، ای دختر [ابوبکر] صدیق، بلکه منظور کسی است که روزه میگیرد و نماز میخواند و صدقه میدهد و میترسد از اینکه این عبادات از وی قبول نشود». حسن س میگوید: «به خدا قسم آنان طاعات و عبادات را انجام دادند و در آن نهایت تلاش و توان خود را به کار گرفتند و ترسیدند که این طاعات و عبادات از آنها پذیرفته نشود، چون انسان مؤمن، هم نیکوکار است و هم از خداوند میترسد، و انسان منافق هم بدکار است و هم از خداوند نمیترسد».
خداوند متعال فرموده است:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِكَ يَرۡجُونَ رَحۡمَتَ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٢١٨﴾[البقرة: ٢١٨]
«همانا کسانی که ایمان آوردند و کسانی که هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند آنان به رحمت خدا امیدوارند و خدا آمرزنده مهربان است».
ببین چگونه خداوند امیدواری آنان را همراه نجات دادن این طاعات و عبادات قرار داده است. پس امیدواری تنها همراه محقق ساختن اسبابی است که حکمت و شریعت و قدر و ثواب و کرامت خدا اقتضای آن را کرده باشد. اگر مردی، یک قطعه زمینی داشته باشد و آرزو داشته باشد که تمامی محصولات و منافع زمین به او برگردد اما کاری به آن زمین نداشته باشد و آن را شخم نزند و در آن بذر نکارد و آرزو داشته باشد که محصولات و منافعی مانند کسی که آن را شخم زده و در آن بذر کاشته، داشته باشد قطعاً مردم او را احمقترین و نادانترین انسان به شمار میآورند. یا کسی خوشبین باشد که فرزندی بدون نزدیکی با زنش برایش به دنیا آید یا آرزو داشته باشد که عالمترین اهل زمان خویش باشد بدون آنکه به دنبال عالم رود و انگیزه و علاقه و پشتکار داشته باشد ودیگر مثالهایی در این زمینه که، در این صورت دیگران او را انسان احمق و نادانی به شمار میآورند. همچنین است کسی که خوشبین باشد و امید و آرزوی شدید جهت دستیابی به درجات والا و نعمتهای جاودان داشته باشد بدون آنکه طاعت و عبادتی برای خدا انجام دهد و از نواهی و معاصی خدا دوری کند.
[٧٤٥]- ترمذی به شماره: ٣١٧٥؛ احمد در «المسند»، ٦/١٩٥ و ٢٠٥؛ ابن ماجه به شماره: ٤١٩٨؛ و حمیدی به شماره: ٢٧٥ آن را روایت کردهاند. روایان آن، ثقهاند فقط عبدالرحمن بن سعید بن وهب همدانی، راوی حدیث از عایشه، عایشه را ندیده است.