راههایی که مراد متکلم به وسیله آنها شناخته میشود
مراد متکلم از راههای متعددی شناخته میشود:
١- خود متکلم به اراده کردن آن معنا تصریح کند.
٢- لفظی را که در وضع معنای ظاهری دارد، استعمال کند و همراه کلام، قرینهای را نیاورد که بیان کند او آن معنا را اراده نکرده است. پس چگونه است که اگر همراه کلامش، قرینهای بیاورد که نشان دهد او حقیقت کلام و معنایی که برای آن وضع شده، اراده کرده است؟ مانند این آیه ﴿وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكۡلِيمٗا١٦٤﴾[النساء: ١٦٤] «و خدا با موسی به طرز خاصی سخن گفت». یا در حدیث آمده است «إنّکم تَرَونَ رَبّکُم عِياناً کَما تَرونَ الشَّمسَ في الظَّهيرَة لَيسَ دونَها سَحَابٌ»[٣٥١] «همانا شما پروردگارتان را آشکارا میبینید همان طور که خورشید را در ظهر که هوا ابری نیست، میبینید». این عبارات، از مواردی است که شنونده به منظور متکلم یقین حاصل میکند. پس هر گاه کسی مراد متکلم را در عبارتی بیان کند که حقیقت لفظی که برای مرادش وضع شده همراه با قرائن مؤکد بر آن دلالت کند، در این صورت او در خبرش صادق است. اما هر گاه کلام را با عباراتی تأویل کند که بر مراد متکلم دلالت ندارد و قرائنی نباشد که بر مراد متکلم دلالت کند، در این صورت خبر دادن به اینکه، این مراد متکلم است، دروغ بستن به زبان متکلم، و تأویل به رأی و پیروی از هوای نفسانی است.
حقیقت امر، مانند اینکه کسی بگوید: کلام را بر فلان معنی حمل میکنیم یا کلام را به فلان معنی تأویل میکنیم، این کار از باب دفع دلالت لفظ بر معنایی که برایش وضع شده، میباشد؛ زیرا طرف مقابلش هر گاه به وسیله آن کلام علیه او استدلال نماید، و او نتواند لفظ را دفع نماید، معنایش را دفع میکند و میگوید: آن را برخلاف ظاهر کلام، حمل میکنم.
اگر گفته شود: بلکه این حمل معنای دیگری دارد که آن را نیاوردید، و آن معنا هم این است که وقتی محال باشد از یک لفظ، حقیقت و ظاهرش مدّ نظر باشد و نتوان آن را تعطیل و بی فایده نمود، در این صورت به ورود لفظ و عدم اراده ظاهر لفظ استدلال میکنیم براینکه مراد متکلم، معنای مجازی لفظ است نه معنای حقیقی.
پس در این صورت لفظ را بر معنای غیر ظاهرش از جهت دلالت حمل کردهایم و معنای تازهای را ایجاد نکردهایم.
در جواب گفته میشود: این مطلب همان خبر دادن از مراد متکلم است. که این خبر یا راست است یا دروغ. - همچنان که گذشت - و محال است که متکلم خلاف حقیقت و ظاهر کلام را اراده کند و معنایی که اراده کرده برای شنونده روشن نکند، بلکه همراه کلامش قرینهای میآورد که اراده معنای حقیقی را مؤکد سازد.
ما منکر نیستیم که متکلم ممکن است در کلامش، خلاف ظاهر کلام را اراده کند زمانی که قصد پوشاندن مطلبی بر شنونده و گمراه کردن او را داشته باشد. لیکن ما منکر این هستیم که متکلم وقتی که قصد توضیح و بیان و روشنی و فهماندن مرادش را دارد، از کلامش، خلاف حقیقت و ظاهرش را اراده کند. حالا وقتی که متکلم مرادش را به گونهای مؤکد میسازد که معنای مجازی و غیر ظاهر لفظ را نفی میکند و چندین بار آن را تکرار میکند و مثلها و نمونههایی را برای آن میآورد، وضعیت چگونه باید باشد؟
[٣٥١]- بخاری به شماره: ٤٥٨١؛ و مسلم به شماره: ١٨٣ مانند آن را از طریق روایت ابوسعید خدری آوردهاند که تخریج آن به طور مفصل ذکر شد.