شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

میراندن و زنده گردانیدن

میراندن و زنده گردانیدن

شرح عبارت: برخلاف نظر فلاسفه و موافقانشان، مرگ صفتی وجودی است؛ خداوند متعال می‎فرماید: ﴿ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡمَوۡتَ وَٱلۡحَيَوٰةَ لِيَبۡلُوَكُمۡ أَيُّكُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاۚ[الملك: ٢] «کسی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان عملش نیکوتر است و عدم، صفتی وجودی نیست. در حدیث آمده است: «إنّه يؤتی بالموت يوم القيامة علی صورة کبش أملح، فيذبح بين الجنة والنّار»[١٤٠] «روز قیامت، مرگ در شکل قوچی کبود آورده می‌شود و آنگاه میان بهشت و جهنم، ذبح می‎شود». پس مرگ هر چند عرض است اما خداوند متعال عین آن را نابود می‎گرداند همان طور که راجع به عمل صالح آمده است: «أنّه يأتی صاحبه في صورة الشّابّ الحَسَن، والعمل القبيح علی أقبح صورةٍ»[١٤١] «عمل صالح در شکل جوان خوش سیما پیش صاحبش می‎آید و عمل بد در زشت‎ترین شکل پیش صاحبش می‎آید». و راجع به قرآن آمده است: «أنه یأتی علی صورة الشّابّ الشّاحِبِ اللَّون»[١٤٢] «خواندن قرآن در شکل جوانی رنگ پریده می‎آید». و راجع به اعمال آمده است: «أنها توضع في الميزان»[١٤٣] «اعمال در ترازو گذاشته می‌شوند». معلوم است که اعیان وزن می‌شوند نه اعراض. راجع به سوره بقره و آل عمران آمده است که این دو سوره در روز قیامت «يُظلان صاحبهما کأنهما غمامتان أو غيايتان أو فرقان من طير صوافّ»[١٤٤] «صاحبشان را در سایه خود قرار می‎دهند گویی ابر یا دو دسته از پرندگان‎اند که موقع پرواز بالهای خود را می‎گسترانند».

در حدیث صحیح آمده است: «أنّ أعمال العباد تصعدُ إلی السَّماء»[١٤٥] «اعمال بندگان به سوی آسمان بالا می‌روند». در مبحث مردن و زنده شدن، در این باره بحث می‎شود.

***

قوله: «مازال بصفاته قديماً قبل خلقه[١٤٦]، لم يزدد بکونهم شيئاً لم يکن قبلهم من صفته، وکما کان بصفاته أزليّاً کذلك لايزال عليها أبديّاً».

ترجمه: «خداوند پیوسته با صفات کمالش، قدیم است و قبل از آفریده‎هایش بوده، با بودنشان چیزی از صفات خدا را اضافه نکرده‎اند. همان طور که خداوند با صفاتش ازلی است به همان صورت هم با صفاتش ابدی می‌باشد».

[١٤٠]- احمد در مسند خود، ج٣ ص٩؛ بخاری به شماره ٤٧٣٠؛ مسلم به شماره ٢٨٤٩ در مبحث «في الجنة وصفة نعيمها وأهلها»، باب «النار يدخلها الجبارون، والجنة يدخلها الضعفاء» و ترمذی به شماره ٣١٥٦ در مبحث «في أبواب تفسير القرآن» باب «من سورة مريم» از طریق روایت ابوسعید خدری آن را آورده‌اند. لفظ بخاری این است: «يؤتی بالموت کهيئة کبش أملح، فينادی مناد: يا أهل الجنة، فيشرئبون وينظرون، فيقول: هل تعرفون هذا؟ فيقولون: نعم، هذا الموت، وکلّهم قد رآه، فيذبح، ثم يقول: يا أهل الجنة خلود فلا موت، ويا أهل النار خلود فلا موت، ثم قرأ: ﴿وَأَنذِرۡهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡحَسۡرَةِ إِذۡ قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ وَهُمۡ فِي غَفۡلَةٖ وَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ٣٩[مريم: ٣٩] «مرگ در شکل قوچی کبود آورده می‎شود آنگاه کسی ندا در می‎دهد ای بهشتیان! آنان گردنشان را می‎کشند و نگاه می‎کنند. ندا دهنده می‌گوید: آیا این را می‎شناسید؟ بهشتیان می‎گویند: آری، این مرگ است. همه بهشتیان آن را دیده‎اند. سپس ندادهنده می‌گوید: ای بهشتیان! اینک در بهشت جاودان هستید و دیگر مرگی نیست. و ای دوزخیان! اینک در دوزخ جاودان هستید و دیگر مرگی نیست. سپس این آیه را خواند: «و آنها را از روز حسرت آنگاه که کار از کار بگذرد بترسان، در حالی که آنها غافلند و ایمان نمی‎آورند». در همین باب احمد در مسند خود، ج٢ صفحات ٣٣٧، ٤٢٣ و ٥١٣؛ و دارمی در سنن خود، ج٢ ص٣٢٩ روایتی را از طریق ابوهریره آورده‌اند و احمد در مسند خود، ج٢ ص١١٨، ١٢٠ و ١٢١؛ بخاری به شماره ٦٥٤٨؛ مسلم به شماره (٢٨٥٠) (٤٣)؛ طبرانی در «المعجم الکبیر» به شماره ١٣٣٣٧؛ و ابونعیم در «الحلیة»، ج٨ ص١٨٣ روایتی را از طریق ابن عمر آورده‎اند.

[١٤١]- معنای قسمتی از روایت براء بن عازب  س است که احمد در «المسند»، ج٤ صفحات ٢٨٧، ٢٩٥ و ٢٩٦ آن را روایت نموده است. لفظ حدیث این است: «قال: و يأتيه رجل حسن الوجه، حسن الثياب، طيب الريح، فيقول: أبشر بالذی يسرَّك، هذا يومك الذي کنت توعد، فيقول له: من أنت؟ فوجهك الوجه يجیء بالخير، فيقول: أنا عملك الصالح...» «گوید مردی خوش سیما، خوش لباس و خوشبو نزد وی می‎آید و می‎گوید: مژده باد تو را به چیزی که تو را خوشحال و مسرور می‎گرداند. این روزی است که به تو وعده داده شده بود. وی به او می‎گوید: تو کی هستی؟ که چهره تو چهره‎ای است که خیر و خوبی را می‎‎آورد. در جواب می‌گوید: من عمل صالح تو هستم». سند این روایت حسن است. و حاکم در «المستدرک»، ج١ صفحات ٣٧ و٤٠ آن را صحیح دانسته است. این روایت در «مسند الطیالسی» به شماره ٧٥٢ آمده است.

[١٤٢]- قسمتی از حدیثی است که احمد در «المسند» ج٥ صص٣٤٨و ٣٥٢؛ ابن ماجه به شماره ٣٧٨١؛ دارمی در سنن خود، ج٢ صص٤٥٠ و٤٥١؛ ابن ابی شیبه در مسند خود، ج١٠ صص٤٩٢-٤٩٣؛ و بغوی به شماره ١١٩٠ از طریق روایت بریده آن را آورده‎اند. لفظ کامل این حدیث در مسند امام احمد این است: «تعلموا سورة البقرة، فإن أخذها برکة، وترکها حسرة ولايستطيعها البطلة، قال: ثم مکث ساعة، ثم قال: تعلموا سورة البقرة وآل عمران، فإنهما الزهراوان يُظلان صاحبهما يوم القيامة کأنهما غمامتان أو غيايتان أو فِرقَان من طير صوافّ، وإنّ القرآن يلقی صاحبه يوم القيامة حتی ينشقّ عنه قبرهُ کالرجل الشاحب، فيقول له: هل تعرفنی؟ فيقول: ما أعرفُك، فيقول أنا صاحبُك القرآن، الذي أظمأتك في الهواجر، وأسهرت ليلك، وإن کل تاجر وراءَ تجارته، وإنك اليومَ من وراء کُلِّ تجارة، فيُعطی الملك بيمينه و الخُلد بشماله، ويُوضع علی رأسه تاجُ الوقر، ويُکسی والداه حلتين لايقوم لهما أهل الدنيا، فيقولان: بم کسينا هذه؟ فيقال: يأخذ ولدکما القرآن، ثم يقال له: اقرأ واصعد في درج الجنة وغرفها، فهو صعود مادام يقرأ هَذاً کان أو ترتيلاً»: «سوره بقره را یاد بگیرید، زیرا گرفتن آن، برکت و رها نمودن آن، مایه حسرت و ندامت است و باطل‎گرایان نمی‌توانند آن را یاد گیرند. راوی گوید: پیامبر  ج مدتی مکث نمود آنگاه فرمود: سوره بقره و آل عمران را یاد بگیرید، زیرا این دو سوره همانند دو گلی هستند که در روز قیامت صاحبشان را در سایه خویش قرار می‎دهند گویی این دو سوره ابر یا دو دسته از پرندگا‎ن‎اند که موقع پرواز بالهای خود را می‎گسترانند و همانا قرآن در روز قیامت در شکل مردی رنگ پریده صاحبش را دیدن می‎کند و به او می‎گوید: آیا مرا می‎شناسی؟ وی در جواب گوید: تو را نمی‌شناسم. می‎گوید: من رفیق تو، قرآن هستم. آن که در نیمه‎های شب تو را تشنه (خواندن قرآن) گردانیدم و باعث شدم که تو (برای خواندن من) شب زنده‎داری کنی. و همانا هر تاجری به دنبال تجارت خود است و تو امروز در تجارت خود سود برده‎ای. آنگاه در سمت راستش، بزرگی و درسمت چپش جاودانگی به وی داده می‎شود و تاج وقار بر سرش نهاده می‌شود، و دو جامه به پدر و مادرش پوشانده می‌شود که در دنیا خبری از این دو جامه نبود. پدر و مادرش می‌گویند: به خاطر چی این جامه‎ها به ما پوشانده شده؟ گفته می‎شود: به خاطر اینکه فرزندت قرآن را خوانده است. سپس به صاحب قرآن گفته می‎شود: بخوان و در پله‎ها و اتاقهای بهشت بالا برو. وی تا زمانی که سبک و یا شمرده شمرده می‌خواند، از نردبان‎های بهشت بالا می‎رود». در سند این روایت بشیر بن مهاجر است که سندش قابلیت حسن دانستن را دارد.

[١٤٣]- قسمتی از حدیثی طولانی است که احمد در «المسند» ج٢ صفحات ٢١٣ و ٢٢١-٢٢٢؛ ترمذی به شماره ٢٦٤١؛ ابن ماجه به شماره ٤٣٠٠؛ و بغوی به شماره ٤٣٢١ از طریق روایت ابوعبدالرحمن سعد، از عامر بن یحیی، از ابوعبدالرحمن حبلی آن را آورده‌اند. در این روایت، ابوعبدالرحمن حبلی گوید: از عبدالله بن عمرو شنیدم که می‎گفت: رسول خدا  ج فرمودند: «إن الله عزّ وجل يستخلص رجلاً من أمتی علی رؤوس الخلائق يوم القيامة، فينشر عليه تسعة وتسعين سجلاً، کل سجل مدَّ البصر...» «همانا خداوند در روز قیامت فردی از امتم را در برابر دیدگان مخلوقات بیرون می‎آورد و نود و نه دفتر ثبت را بر او باز می‎گرداند، هر دفتر ثبتی به اندازه بُرد چشم بزرگ است...». شارح در ص٦٠٩ کل حدیث را آورده است. ترمذی آن را حسن دانسته و ابن حبان به شماره ٢٢٥ و حاکم در «المستدرک» ج١ ص٥٢٥ آن را صحیح دانسته‎اند و ذهبی با آن موافقت نموده است.

[١٤٤]- احمد در «المسند»، ج٥ صفحات ٣٤٨ و ٣٥٢ و دارمی در سنن خود، ج٢ ص٤٥٠ و٤٥١ از طریق روایت بریده آن را با این لفظ آورده‎اند. در حاشیه صفحه ٥٠٩ تمام حدیث آورده شد. مسلم به شماره ٨٠٤ در مبحث «صلاة المسافرين و قصرها» باب: «فضل قراءة سورة البقرة» از طریق روایت ابوامامه باهل آن را روایت نموده، ابوامامه باهل گوید: از رسول خدا  ج شنیدم که می‎فرمود: «اقرؤوا القرآن، فإنّه يجیء یوم القيامة شفيعاً، اقرؤوا الزّهراوين: البقرة وآل عمران، فإنهما تأتيان يوم القيامة کأنهما غمامتان أو کأنهما غيايتان، أو کأنهما فرقان من طير صَوَافَّ تُحاجّان عن أصحابهما، اقرؤوا سورة البقرة، فإن أخذها برکة، وترکها حسرة ولا تستطيعها البطلةُ» «قرآن را بخوانید، زیرا قرآن در روز قیامت به عنوان شفیع می‎آید. این دو گل یعنی سوره بقره و آل عمران بخوانید، زیرا این دو سوره در روز قیامت به مانند دو ابر یا دو گروه از پرندگان‎اند که موقع پرواز بالهای خود را می‎گسترانند و از اصحابشان حمایت می‎کنند. سوره بقره را بخوانید، زیرا گفتن آن، برکت و رها کردن آن، مایه حسرت و ندامت است، و باطل ‎گرایان نمی‌توانند آن را بخوانند». این حدیث در مصنف عبدالرزاق به شماره: ٥٩٩١ و «شرح السنة» به شماره: ١١٩٣ آمده است. در همین باب طبرانی به شماره ١١٨٤٤ روایتی را از ابن عباس آورده است. راجع به لفظ «غیایتان» اهل لغت می‎گویند: غمامة و غیایة هر چیزی است که برای انسان سایه باشد از قبیل ابر و امثال آن. علما گویند: منظور این است که ثواب این دو سوره مثل دو ابر نزد اصحابشان می‎آیند. «فرقان» به معنای دو گروه است که مفرد آن «فرق» می‎باشد. «صَوافّ» یعنی بالهای خود را موقع پرواز می‎گسترانند.

[١٤٥]- مالک در «الموطأ» ج١ صص٢١١-٢١٢ آن را روایت نموده، و احمد در مسند خود، ج٤ ص٣٤٠؛ بخاری به شماره ٧٩٩ ابوداود به شماره ٧٧٠؛ نسائی در سنن خود، ج٢ ص١٩٦؛ و بغوی در «شرح السنة»، به شماره ٦٣٢ از طریق روایت رفاعه بن رافع زرقی آن را آورده است. در این روایت رفاعه گوید: «ما روزی پشت سر پیامبر  ج نماز می‎خواندیم وقتی آن حضرت سرش را از رکوع بلند نمود، فرمود: «سمع الله لمن حمده»: «شنید خداوند از کسی که او را ستایش نمود». مردی گفت: «ربّنا ولك الحمدُ حمداً کثيراً طيبّاً مبارکاً فيه»: «پروردگارا!حمد و ستایش زیاد و پاک و مبارک مخصوص توست». وقتی پیامبر  ج از نماز فارغ شد، فرمود: «من المتکلم؟»: «چه کسی این عبارت را گفت؟» گوینده ان گفت: من آن را گفتم. پیامبر  ج فرمود: «رأيت بضعة وثلاثين ملکاً يبتدرونها أيهم يکتبها أوّلُ» «سی و چند فرشته را دیدم که برای آن پیشدستی می‎کردند که کدام یک، اول آن را بنویسد». و ترمذی به شماره ٤٠٤؛ و ابوداود به شماره ٧٧٣ از طریق دیگری از رفاعه با این لفظ آن را روایت کرده‎اند: «لقد ابتدرها بضعةٌ وثلاثون ملکاَ أيهم يصعَدُ بها» «سی و چند فرشته برای آن پیشدستی می‎کردند که کدام یک آن را به بالا ببرد». سند این روایت، قوی است و ترمذی آن را حسن دانسته است. این روایت شاهدی از روایت عبدالله بن أبی أوفی با این لفظ دارد: «والله لقد رأيت کلامك يصعد في السماء حتی فُتِحَ باب فدخل فيه» «به خدا قسم، دیدم که سخنت به آسمان بالا رفت، تا اینکه دری باز شد و از آن در داخل شد». احمد در «المسند» ج٤ صص٣٥٥و ٣٥٦ آن را روایت نموده و سند آن با توجه به شواهد، حسن می‎باشد. همچنین روایت فوق شاهد دیگری از روایت ابن عمر دارد که ترمذی به شماره ٣٥٩٢ آن را آورده و گوید: این روایت از این طریق حسن صحیح غریب است.

[١٤٦]- در نسخه خطی (ب)، «خلقهم» آمده است.