شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

ایمان به لوح محفوظ و قلم

ایمان به لوح محفوظ و قلم

شرح عبارت: خداوند متعال می‌فرماید:

﴿بَلۡ هُوَ قُرۡءَانٞ مَّجِيدٞ٢١ فِي لَوۡحٖ مَّحۡفُوظِۢ٢٢[البروج: ٢١-٢٢]

«آری، این قرآن ارجمند است که در لوح محفوظ است».

حاکم ابوالقاسم طبرانی به سند خود که به پیامبر متصل کرده روایت کرده که آن حضرت فرمودند: «إن الله خلق لوحاً محفوظاً من درة بيضاء، صفحاتها من ياقوته حمراء، قلمه نورٌ، وکتابه نورٌ، لله فيه کل يوم ستون وثلاث مئة لحظة، يخلق ويرزق، ويميت، ويحيی، ويعز ويذلّ يفعل ما يشاؤه»[٥٥٩]. «همانا خداوند لوح محفوظ را از مرواریدی سفید آفریده که پوست آن از یاقوت قرمز است. قلم و کتاب لوح محفوظ نور است و خداوند در آن، هر روز سیصد و شصت لحظه دارد که می‌آفریند و روزی می‌دهد، می‌میراند و زنده می‌کند، عزت می‌دهد و خوار می‌کند، و هر چه را بخواهد می‌کند».

لوح محفوظ، چیزی است که خداوند، اندازه‌های مشخص هر یک از آفریده‌ها را در آن نوشته است. قلم چیزی است که خداوند آن را آفریده و اندازه‌های مشخص آفریده‌ها را به وسیله آن نوشته است همان طور که در «سنن ابوداود» از عباده بن صامت  س روایت است که گوید: از رسول خدا  ج شنیدم که می‌فرمود: «أول ما خلق الله تعالی القلم، فقال له: اکتب، قال: يا رب، وما اکتب؟ قال: اکتب مقادير کل شیء حتی تقوم الساعة»[٥٦٠] «اولین چیزی که خداوند آفریده، قلم است. آنگاه خدا به قلم گفت: بنویس. قلم گفت: ای پروردگار من! چه بنویسم؟ فرمود: اندازه‌های مشخص هر چیزی را تا هنگام برپایی قیامت بنویس».

[٥٥٩]- طبرانی در «المعجم الکبیر» به شماره: ١٢٥١١ از طریق زیاد بن عبدالله بکائی، از لیث بن ابی سلیم ـ که هر دو ضعیف‌اند ـ از عبدالملک بن سعید بن جبیر، از پدرش، از ابن عباس آن را روایت کرده، همچنین به شماره: ١٠٦٠٥، از طریق دیگری به صورت موقوف بر ابن عباس آن را روایت کرده است که لفظ آن، چنین است: «لوددت أن عندي رجلاً من أهل القدر فوجأت رأسه، قالوا: و لم ذاك؟ قال: لأن الله خلق لوحاً محفوظاً من درّة بيضاء، دفتاه ياقوتة حمراء، قلمه نور وکتابه نور، وعرضه ما بين السماء والأرض ينظر فيه کل يوم ستين وثلاث مئة نظرة، يخلق بکل نظرة ويحيی ويميت، ويعز ويذل، ويفعل ما يشاء» «دوست داشتم که مردی از اهل قدر (کسانی که به دنبال علم از قدر و قضا هستند) نزدم باشد و سرش را می‌زدم. گفتند: چرا؟ فرمود: چون خداوند لوح محفوظ را از مرورایدی سفید آفریده که پوست آن، یافوت قرمز است. قلم و کتابش، نور است و پهنای آن به اندازه فاصله میان آسمان و زمین است. خداوند هر روز سیصد و شصت بار به آن نگاه می‌کند، در هر نگاه می‌آفریند و زنده می‌کند و می‌میراند، عزت می‌دهد و خوار می‌کند، و هر چه را بخواهد می‌کند». سند آن، حسن است. نگا: «مجمع الزوائد»، ٧/١٩١.

[٥٦٠]- حدیثی صحیح است، که ابوداود به شماره: ٤٧٠٠ در مبحث «في السنة»، باب «في القدر»؛ ترمذی به شماره: ٢١٥٥ در مبحث «القدر»، و شماره: ٣١٩ در مبحث «التفسیر»؛ احمد در مسند خود، ج ٥، ص ٣١٧؛ ابوداود طیالسی به شماره: ٥٧٧؛ آجری در «الشریعة»، ص ١٧٧؛ بیهقی در «الأسماء و الصفات»، ص ٣٨٧؛ و ابونعیم در «الحلیة»، ج ٥، ص ٢٤٨ آن را روایت کرده‌اند. این حدیث شاهدی از روایت ابن عباس دارد که ابن جریر (٢٩/١١)؛ ابویعلی (ق ١٢٦/١)؛ و بیهقی در «الأسماء و الصفات» ص ٣٧٨ آن را با این لفظ روایت کرده‌اند: «أول شیء خلقه الله القلم، فأمره، فکتب کل شیء» «نخستین چیزی که خداوند آفریده، قلم است. آنگاه خداوند به آن امر نمود و هر چیزی را نوشت». راویان این حدیث ثقه‌اند.