فرق میان نبی و رسول
علما میان نبی و رسول فرقهائی گذاشتهاند که بهترین شان این است: هر کس که خدا خبر و پیامی به او دهد و وی را امر کند که به دیگران ابلاغ نماید، چنین کسی نبی و رسول است، و اگر به او امر نکند که این پیام را به دیگران ابلاغ نماید، او نبی است و رسول نیست. پس رسول اخص از نبی است، یعنی هر رسولی نبی است اما هر نبی ای رسول نیست. اما رسالت از جهت خودش، عامتر است. نبوت جزئی از رسالت میباشد، چون رسالت شامل نبوت و غیر نبوت میشود بر خلاف رسل، که پیامبران و غیر پیامبران را در بر نمیگیرد بلکه قضیه برعکس است. بنابراین رسالت از جهت خودش اعم و از جهت اهل رسالت اخص است[٢٣٤].
فرستادن رسولان به ویژه محمد ج از بزرگترین نعمتهای خدا برای مخلوقاتش است؛ همچنان که میفرماید: ﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ بَعَثَ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ١٦٤﴾[آل عمران: ١٦٤] «به راستی خدا بر مؤمنان منت نهاد آن گاه که در میانشان پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و آنان را تزکیه نماید و کتاب و حکمتشان بیاموزد، در حالی که بیتردید از پیش در گمراهی آشکاری بودند». در جای دیگری میفرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ١٠٧﴾[الأنبياء: ١٠٧] «و ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم».
***
قوله: «وأنّه خَاتَمُ الأنبياءِ».
ترجمه: «محمد خاتم پیامبران است».
[٢٣٤]- شیخ الاسلام ابن تیمیه در کتاب «النبوات» ص ٢٥٥ معتقد است که: نبی کسی است که خدا خبری را به او میدهد و او هم خبر خدا را به دیگران میرساند. اگر خداوند با وجود آن، فرمانی را به نبی رساند که رسالت خدا را به مخالفان امر خدا تبلیغ کند، در این صورت او رسول است. اما اگر این مأمور خدا به شریعت پیش از خود عمل میکرد و به سوی کسی فرستاده نشده که رسالت خدا را به او تبلیغ کند،چنین کسی نبی است و رسول نیست. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٖ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّآ إِذَا تَمَنَّىٰٓ أَلۡقَى ٱلشَّيۡطَٰنُ فِيٓ أُمۡنِيَّتِهِۦ﴾[الحج: ٥٢] «پیش از تو نیز هیچ رسول و پیامبری را نفرستادیم جز اینکه هر گاه آرزو میکرد[و طرحی برای اهداف رسالت خود میریخت] شیطان در طرح او القای [شبهه] میکرد...». عبارت ﴿مِن رَّسُولٖ وَلَا نَبِيٍّ﴾ را در ابتدا ارسال (فرستادن) را ذکر کرده تا هر دو را در برگیرد و یکی از این دو را رسول نامیده، چون این فرد همان رسول مطلقی است که خدا او را مأمور به تبلیغ رسالتش به سوی کسانی که با خدا مخالفت ورزیدند، نموده است مانند نوح. و در حدیث صحیح به ثبوت رسیده که نوح اولین رسولی بوده که به سوی انسانهای کره زمین مبعوث شد. پس از او پیامبرانی از قبیل شیث و ادریس علیهماالسلام بودهاند و پیش از اینان، آدم، پیامبر بود. ابنعباس گوید: میان آدم و نوح ده قرن فاصله بوده که همه انسانهای این ده قرن مسلمان بودند. پس وحی از جانب خدا برای آن پیامبران میآمد که چکار بکنند و مؤمنانی را که نزدشان بود به خاطر اینکه به آنان ایمان آورده بودند، امر کنند که به وحی و برنامه خدا عمل کنند. همچنان که اهل یک شریعت، پیامها و دستوراتی که علما از رسولان به آنان ابلاغ میکنند، میپذیرفتند. همچنین انبیای بنی اسرائیل به شریعت تورات امر میکردند و گاهی در حادثه معینی به برخی از آنان وحی خاصی میآمد، اما آنان در دین تورات همچون دانشمندی بودند که خداوند در قضیهای معنایی را به او میفهماند که با قرآن مطابقت دارد؛ همچنان که خداوند حکم قضیهای که سلیمان و داوود در آن نزاع داشتند، به سلیمان فهماند. پس پیامبران کسانی اند که خدا خبر و پیامی را به آنان میدهد آنان هم اوامر و نواهی و پیام خدا را به اطلاع مردم میرسانند. و آنان اوامر و پیام خدا را که خدا به ایشان خبر داده،به کسانی که بدانان ایمان آوردهاند، خبر میدهند. پس عبارت ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٖ وَلَا نَبِيٍّ﴾ دلیل بر این است که نبی، از طرف خدا فرستاده شده تا پیام او را به مردم برساند و نبی، به طور مطلق رسول نامیده نمیشود، چون او به سوی قومی فرستاده نشده که او را نمیشناسند بلکه مؤمنان را به پیام و برنامهای که از آن شناخت دارند، امر میکرد همانند دانشمند که او هم این کار را میکند. به همین خاطر پیامبر ج فرموده است: «العلماءُ ورثة الأنبياء» «علما وارثین پیامبران انند». شرط نیست که رسول شریعت و آیین تازهای بیاورد، چون یوسف، رسول بود در حالی که بر آیین ابراهیم بود. و داود و سلیمان، رسول بودند در حالی که بر شریعت تورات بودند. خداوند متعال راجع به مؤمن آل فرعون میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ جَآءَكُمۡ يُوسُفُ مِن قَبۡلُ بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَمَا زِلۡتُمۡ فِي شَكّٖ مِّمَّا جَآءَكُم بِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا هَلَكَ قُلۡتُمۡ لَن يَبۡعَثَ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِهِۦ رَسُولٗاۚ﴾[غافر: ٣٤] «و همانا یوسف پیش از این برای شما،دلایل آشکار آورد، ولی شما از آنچه برایتان آورد همواره در شک بودید؛ تا زمانی که از دنیا رفت، گفتید: خدا بعد از او هرگز فرستادهای مبعوث نخواهد کرد». و در جای دیگر میفرماید: ﴿۞إِنَّآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ كَمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ وَٱلنَّبِيِّۧنَ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَعِيسَىٰ وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَٰرُونَ وَسُلَيۡمَٰنَۚ وَءَاتَيۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا١٦٣ وَرُسُلٗا قَدۡ قَصَصۡنَٰهُمۡ عَلَيۡكَ مِن قَبۡلُ وَرُسُلٗا لَّمۡ نَقۡصُصۡهُمۡ عَلَيۡكَۚ وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكۡلِيمٗا١٦٤﴾[النساء: ١٦٣-١٦٤] «همانا ما به تو وحی کردیم، همان طور که به نوح و پیامبران پس از او وحی نمودیم، به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان[او] و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان [نیز] وحی فرستادیم، و داود را زبور دادیم. پیامبرانی که سرگذشت آنها را پیشتر با تو گفتهایم و پیامبرانی که حکایتشان را با تو نگفته ایم؛ و خدا با موسی به طرز خاصی سخن گفت».