شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

عقل همراه نقل مانند مقلد همراه مجتهد است

عقل همراه نقل مانند مقلد همراه مجتهد است

این چه ضرب المثل زیبایی است برای نقل همراه عقل. این مثل چنین است: عقل همراه نقل، همانند عامی مقلد همراه عالم مجتهد است، بلکه بسیار پایین‌تر از اوست؛ زیرا عامی می‌تواند عالم شود ولی عالم نمی‌تواند پیامبر و رسول شود. پس هر گاه یک نفر عامی مقلّد یک نفر عالم را شناخت و عامی دیگری را راهنمایی کرد تا پیش آن عالم برود سپس مفتی عالم با راهنمای عامی اختلاف کنند، در این صورت بر مستفتی واجب است که قول مفتی عالم را قبول کند نه قول راهنمای عامی. اگر راهنمای عامی بگوید: حق با من است نه با مفتی، چون من تو را راهنمایی کردم که او مفتی است، پس اگر قول او را بر قول من مقدم کنی، در اصلی که به وسیله آن دانستی که او مفتی است، عیب و نقص وارد کرده‌ای در نتیجه در فرع هم عیب و نقص وارد کرده‌ای آنگاه مستفتی به او می‌گوید: وقتی تو گواهی دادی که او مفتی است و او را به من نشان دادی، برای این مفتی گواهی دادی که تقلید از وی واجب است نه از تو. پس موافقت من با تو در این علم معیّن، مستلزم موافقت من با تو در هر مسئله نیست. و خطایت در مخالفت تو با مفتی که از تو عالم‌تر است، مستلزم خطایت در علم تو به اینکه او مفتی است، نیست. البته او در عین حال می‌داند که آن مفتی گاهی وقت خطا می‌کند.

و عقل می‌داند که رسول در خبری که از جانب خداوند متعال آورده، معصوم و بی خطا است. پس تسلیم شدن به پیامبر  ج و فرمانبرداری از اوامرش واجب است. و به طور بدیهی و ضرورت از دین اسلام دانسته‌ایم که اگر کسی به پیامبر بگوید: این قرآنی که بر ما تلاوت نموده‌ای و این حکمتی که برای ما آورده‌ای، هر کدام دربردارنده چیزهای زیادی است که با آنچه از راه عقلمان دانسته‌ایم تناقض دارد و ما تنها به وسیله عقل خویش به صدق و راستگویی تو پی برده‌ایم، پس اگر تمام گفته‌های تو را بپذیریم در حالی که عقل ما با آنها تناقض دارد، این امر سبب وارد کردن عیب و نقص در چیزی است که به وسیله آن به صداقت و راستگویی تو پی بردیم. پس ما معتقدیم که کلام تو موجب اقوال متعارض شده، از این رو از کلام تو روی می‌گردانیم و هدایت و علم را از آن نمی‌گیریم. چنین فردی، مؤمن به آنچه پیامبر آورده نیست و پیامبر هم این را از او نمی‌پذیرد، بلکه می‌داند که این اگر درست بود، هر کس می‌توانست به چیزی از آنچه پیامبر  ج آورده، ایمان نیاورد؛ چون عقل‌ها متفاوت و شبهات، زیادند و شیاطین پیوسته وسوسه‌ها را در درون‌ها القا می‌کنند؛ پس هر کس می‌توانست چنین گفته‌ای را در هر خبری که پیامبر آورده و بدان امر نموده، اظهار دارد. در حالی که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِينُ٥٤[النور: ٥٤] «و بر پیامبر [حکمی] جز ابلاغ آشکار نیست».

﴿فَهَلۡ عَلَى ٱلرُّسُلِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِينُ٣٥[النحل: ٣٥] «پس آیا پیامبران وظیفه‌ای جز ابلاغ آشکار برعهده دارند؟». ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِيُبَيِّنَ لَهُمۡۖ فَيُضِلُّ ٱللَّهُ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٤[إبراهيم: ٤] «و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم، تا [حقایق را] برای آنها بیان کند. پس خدا هر که را بخواهد گمراه و هر که را بخواهد هدایت می‌کند». ﴿قَدۡ جَآءَكُم مِّنَ ٱللَّهِ نُورٞ وَكِتَٰبٞ مُّبِينٞ١٥[المائدة: ١٥] «از جانب خدا نور و کتاب روشنگری برای شما آمده است». ﴿حمٓ١ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡمُبِينِ٢[الدخان: ١-٢ و الزخرف: ١-٢] «حا، میم. سوگند به [این] کتاب روشنگر».

﴿تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡمُبِينِ١[يوسف: ١] «اینها آیات کتاب روشنگر است». ﴿مَا كَانَ حَدِيثٗا يُفۡتَرَىٰ وَلَٰكِن تَصۡدِيقَ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَتَفۡصِيلَ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ١١١[يوسف: ١١١] «این [قرآن] سخنی نیست که ساخته شده باشد، بلکه تصدیق کننده آن [کتابی] است که پیش روی آن است، و شرح و بیان هر چیز است، و هدایت و رحمتی است برای مردمی که ایمان می‌آورند».

﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِينَ٨٩[النحل: ٨٩] «واین کتاب را که بیانگر همه چیز و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتی است، بر تو نازل کردیم». امثال اینها در قرآن، فراوان اند.

پس امر ایمان به خدا و روز آخرت، یا پیامبر راجع به آن سخن گفته که بر حق دلالت دارد یا چنین نیست. دومین گزینه، باطل است. و اگر پیامبر با الفاظی مجمل و محتمل درباره حق سخن گوید، ابلاغ روشن را تبلیغ نکرده است در حالی که بهترین قرن‌ها گواهی داده‌اند که پیامبر، ابلاغ روشن را به بندگان خدا رسانده است و در مکانی عظیم خدا را بر آنان گواه گرفته است. پس هر کس ادعا کند که پیامبر  ج در اصول دین، ابلاغ روشن را تبلیغ نکرده است، به پیامبر  ج تهمت زده است.

قوله: «فَمَن رَامَ عِلمَ مَا حُظِرَ عَنهُ عِلمُهُ، ولَم يَقنَع بِالتَّسليم فَهمُهُ، حَجَبَهُ مَرَامُهُ عَن خالِصِ التُّوحيدِ، وصَافی المَعرِفَةِ، وصَحيحِ الإيمانِ».

ترجمه «هر کس به دنبال علمی باشد که فراگرفتن آن علم بر او حرام است، و به تسلیم قانع نشود، خواسته‌اش او را از توحید خالص و معرفت پاک و ایمان صحیح محروم می‌کند».