شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

انسان صاحب احساس و عقل تشخیص دهنده، نیازی به طریقه اهل کلام ندارد

انسان صاحب احساس و عقل تشخیص دهنده، نیازی به طریقه اهل کلام ندارد

هر کس احساس سالم و عقلی داشته باشد که به وسیله آن حق و باطل و درست و غلط را از هم تشخیص دهد به طور قطع در استدلال، نیازی به اوضاع و احوال و اصطلاحات و طریقه اهل کلام ندارد. بلکه چه بسا به خاطر طریق آنان در شک و تردید و شبهاتی بیافتد که به سبب آنها دچار سرگشتگی و گمراهی و شک گردد، زیرا توحید تنها زمانی سود می‎بخشد که قلب انسان از این شک و تردیدها و شبهات، سالم و به دور باشد. و این همان قلب سلیمی است که رستگار نمی‌شود جز کسی که با آن نزد خداوند می‎آید.

بدون شک نوع دوم و نوع سومی که برخی ادعا نموده‎اند که توحید خاصه و توحید خاصه خواص است، به فنا می‎انجامد که اغلب صوفی‎ها بدان گرویده‎اند. این راه خطرناکی است که منجر به اتحاد می‎شود. ببین شیخ الاسلام ابواسماعیل انصاری  / چه گفته است:

ما وحّد الواحدَ من واحدٍ
إذ کل من وحَّده جاحد

«هیچ کس خداوند یکتا را یگانه نگردانیده، چون هر کس او را یگانه گردانده، منکر خداست».

توحيد من ينطق عن نعته
عارّية أبطلها الواحد

«توحید هر کس که خدا را ستایش نماید، بی‎اثر است و خداوند یکتا آن را باطل می‎گرداند».

توحيده إيّاه توحيده
و نعت من ينعته لَاحدُ
[١٠٦]

«یگانگی دانستن خداوند تنها زمانی تحقق می‎یابد که خداوند خودش، خودرا یگانه بداند و هر کس او را توصیف و ستایش نماید، بی‎دین است».

هر چند سراینده این اشعار –رحمت خدا بر او باد- قصد اتحاد نداشته اما لفظ مجمل و محتملی را ذکر نموده که فرد قائل به اتحاد را به سوی آن جذب کرده و به خداوند سوگند محکمی یاد کرده که سراینده این اشعار نیز با او است. اگر او الفاظی دینی را که اجمالی در آنها نیست می‎آورد، بهتر و شایسته‎تر بود. با این وجود اگر معنا و مفهومی که پیرامون اشعار فوق است از ما خواسته می‎شد، حتماً شارع آن را گوشزد می‎نمود و مردم را به سوی آن دعوت می‎کرد و آن را تبیین می‎نمود، زیرا ابلاغ پیام و برنامه روشنگر بر عهده پیامبر  ج است. پس کجا پیامبر  ج فرموده: این توحید عامه است، این توحید خاصه است، وآن یکی توحید خاصه خاصه است؟ یا کجا چیزی را فرموده که نزدیک به این موضوع باشد؟ یا در کجا بدان اشاره نموده است؟

این نقل‎هایی از علماء، و عقل هم در اختیار انسان است، این کلام خداوند متعال است که بر پیامبرش نازل کرد، و این سنت پیامبر  ج و این سخنان انسان‌های بهترین قرن‎ها پس از پیامبر  ج و این سخنان ائمه بزرگوار است آیا در آنها نامی از فناء وجود دارد؟

آیا چنین تقسیم‎بندی برای توحید از یکی ازآنان نقل شده است؟

[١٠٦]- ابن قیم  / در کتاب «مدارج السالکین» ج٣، ص٥١٨ بر ابیات فوق تعلیقی نوشته می‎گوید: گفته «هیچ کس خداوند یکتا را یگانه نگردانیده» کجا و این آیه کجا که می‎فرماید: ﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ[آل عمران: ١٨] «خدا که همواره نگهبان عدل [و راستی] است گواهی می‌دهد که جز او معبودی نیست و فرشتگان و دانشوران او را یگانه می‎گردانند و تنها او را معبود می‎دانند ولاغیر. همچنین راجع به پیامبران و فرستادگانش و پیروان آنان خبر داده که آنان هم پروردگار را یگانه گردانیده و تنها او را مبعود دانسته و چیزی را شریک او نگردانیده‎اند، همچنان که از نوح و مؤمنان همراهش و از تمامی فرستادگان و پیروانشان خبر داده است. بلکه حتی خداوند سبحان از آسما‎نهای هفتگانه و زمین و موجودات میان آنها خبر داده که همگی از روی یگانه دانستن خدا و معرفت وی، خداوند را تسبیح و ستایش می‎نمایند. پس آیا درست است گفته شود: هیچ یک از فرستادگان و پیامبران و مؤمنان خدا را یگانه نگردانیده‎اند وآسمان و زمین و چیزی او را تسبیح و ستایش ننموده است؟ سخن باطل‎تر این است که گفته شود: هر کس خداوند را یگانه گرداند، منکر خدا و توحید خداست و در حقیقت موحد خدا نیست و توصیف و ستایش خداوند از جانب تمامی فرستادگان و پیامبران و پیروانشان، الحاد و بی‎دینی است و هر کس خداوند را توصیف و ستایش نماید، بی‎دین است. به تمام سخنان ابن قیم در این باره نگاه کنید که بی‎نهایت گرانبها و باارزش است.