انسان صاحب احساس و عقل تشخیص دهنده، نیازی به طریقه اهل کلام ندارد
هر کس احساس سالم و عقلی داشته باشد که به وسیله آن حق و باطل و درست و غلط را از هم تشخیص دهد به طور قطع در استدلال، نیازی به اوضاع و احوال و اصطلاحات و طریقه اهل کلام ندارد. بلکه چه بسا به خاطر طریق آنان در شک و تردید و شبهاتی بیافتد که به سبب آنها دچار سرگشتگی و گمراهی و شک گردد، زیرا توحید تنها زمانی سود میبخشد که قلب انسان از این شک و تردیدها و شبهات، سالم و به دور باشد. و این همان قلب سلیمی است که رستگار نمیشود جز کسی که با آن نزد خداوند میآید.
بدون شک نوع دوم و نوع سومی که برخی ادعا نمودهاند که توحید خاصه و توحید خاصه خواص است، به فنا میانجامد که اغلب صوفیها بدان گرویدهاند. این راه خطرناکی است که منجر به اتحاد میشود. ببین شیخ الاسلام ابواسماعیل انصاری / چه گفته است:
ما وحّد الواحدَ من واحدٍ
إذ کل من وحَّده جاحد
«هیچ کس خداوند یکتا را یگانه نگردانیده، چون هر کس او را یگانه گردانده، منکر خداست».
توحيد من ينطق عن نعته
عارّية أبطلها الواحد
«توحید هر کس که خدا را ستایش نماید، بیاثر است و خداوند یکتا آن را باطل میگرداند».
توحيده إيّاه توحيده
و نعت من ينعته لَاحدُ[١٠٦]
«یگانگی دانستن خداوند تنها زمانی تحقق مییابد که خداوند خودش، خودرا یگانه بداند و هر کس او را توصیف و ستایش نماید، بیدین است».
هر چند سراینده این اشعار –رحمت خدا بر او باد- قصد اتحاد نداشته اما لفظ مجمل و محتملی را ذکر نموده که فرد قائل به اتحاد را به سوی آن جذب کرده و به خداوند سوگند محکمی یاد کرده که سراینده این اشعار نیز با او است. اگر او الفاظی دینی را که اجمالی در آنها نیست میآورد، بهتر و شایستهتر بود. با این وجود اگر معنا و مفهومی که پیرامون اشعار فوق است از ما خواسته میشد، حتماً شارع آن را گوشزد مینمود و مردم را به سوی آن دعوت میکرد و آن را تبیین مینمود، زیرا ابلاغ پیام و برنامه روشنگر بر عهده پیامبر ج است. پس کجا پیامبر ج فرموده: این توحید عامه است، این توحید خاصه است، وآن یکی توحید خاصه خاصه است؟ یا کجا چیزی را فرموده که نزدیک به این موضوع باشد؟ یا در کجا بدان اشاره نموده است؟
این نقلهایی از علماء، و عقل هم در اختیار انسان است، این کلام خداوند متعال است که بر پیامبرش نازل کرد، و این سنت پیامبر ج و این سخنان انسانهای بهترین قرنها پس از پیامبر ج و این سخنان ائمه بزرگوار است آیا در آنها نامی از فناء وجود دارد؟
آیا چنین تقسیمبندی برای توحید از یکی ازآنان نقل شده است؟
[١٠٦]- ابن قیم / در کتاب «مدارج السالکین» ج٣، ص٥١٨ بر ابیات فوق تعلیقی نوشته میگوید: گفته «هیچ کس خداوند یکتا را یگانه نگردانیده» کجا و این آیه کجا که میفرماید: ﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ﴾[آل عمران: ١٨] «خدا که همواره نگهبان عدل [و راستی] است گواهی میدهد که جز او معبودی نیست و فرشتگان و دانشوران او را یگانه میگردانند و تنها او را معبود میدانند ولاغیر. همچنین راجع به پیامبران و فرستادگانش و پیروان آنان خبر داده که آنان هم پروردگار را یگانه گردانیده و تنها او را مبعود دانسته و چیزی را شریک او نگردانیدهاند، همچنان که از نوح و مؤمنان همراهش و از تمامی فرستادگان و پیروانشان خبر داده است. بلکه حتی خداوند سبحان از آسمانهای هفتگانه و زمین و موجودات میان آنها خبر داده که همگی از روی یگانه دانستن خدا و معرفت وی، خداوند را تسبیح و ستایش مینمایند. پس آیا درست است گفته شود: هیچ یک از فرستادگان و پیامبران و مؤمنان خدا را یگانه نگردانیدهاند وآسمان و زمین و چیزی او را تسبیح و ستایش ننموده است؟ سخن باطلتر این است که گفته شود: هر کس خداوند را یگانه گرداند، منکر خدا و توحید خداست و در حقیقت موحد خدا نیست و توصیف و ستایش خداوند از جانب تمامی فرستادگان و پیامبران و پیروانشان، الحاد و بیدینی است و هر کس خداوند را توصیف و ستایش نماید، بیدین است. به تمام سخنان ابن قیم در این باره نگاه کنید که بینهایت گرانبها و باارزش است.