بیان دو صفت قدم و بقا
شرح عبارت: خداوند متعال میفرماید: ﴿هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ﴾[الحديد: ٣] «او اول و آخر است»[١٢١]. و پیامبر ج میفرماید: «اللهم أنت الأول فليس قبلك شيء وأنت الآخر فليس بعدك شيء»[١٢٢] «خدایا! تو اول هستی پس قبل از تو چیزی نبوده و آخر هستی پس بعد از تو چیزی نخواهد بود».
بنابراین گفته طحاوی /: «خدا قدیم است و ابتدائی ندارد، همیشگی است و انتهائی ندارد»، همان معنای نامهای خداوند: اول و آخر میباشد.
علم به ثبوت این دو وصف در سرشت انسان هست، چون موجودات باید به ناچار به موجودی که ذاتاً واجب الوجود است منتهی شوند تا تسلسل علل قطع شود؛ زیرا ما پدید آمدن حیوانات، گیاهان، معادن، حوادث جو از قبیل ابر و باران و امثال آنها را مشاهده میکنیم و این حوادث و امثال آنها غیرممکن نیستند، چون غیرممکن به وجود نمیآید و ذاتاً واجب الوجود نیستند، چون موجودی که ذاتاً واجب الوجود است، عدم و نیستی را نمیپذیرند در حالی که این پدیدهها نبودهاند و سپس به وجود آمدهاند؛ پس عدمشان، واجب الوجود بودنشان را نفی میکند و وجودشان غیرممکن بودنشان را نفی میکند و موجودی که قابل وجود و عدم است، وجودش ذاتی نیست همچنان که خداوند متعال میفرماید: ﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥﴾[الطور: ٣٥] «آیا آنها از هیچ خلق شدهاند یا خود خالق [خویش]اند؟» که در این آیه خداوند میفرماید: آیا از هیچ به وجود آمدهاند یا خود را به وجود آوردهاند؟ و معلوم است که چیزی که به وجود آمده، خودش را به وجود نمیآورد. پس ممکن الوجودی که ذاتاً وجود و عدمی ندارد، ذاتاً موجود نیست بلکه اگر چیزی آن را به وجود آورد، وجود پیدا میکند و در غیر این صورت معدوم است و هر چیزی که وجودش به جای عدمش و عدمش به جای وجودش ممکن است، از خودش وجود و عدمی که لازم او باشد ندارد[١٢٣].
[١٢١]- واو در چهار نسخه اصلی نیامده و ما از روی نسخه چاپ شده در مکه آن را در اینجا آوردهایم.
[١٢٢]- بخشی از حدیثی است که مسلم به شماره ٢٧١٣ در مبحث «الذکر» باب «ما يقول عند النوم وأخذ المضجع» از طریق روایت ابوهریره آورده است. عبارت کامل حدیث این است: «کان رسول الله ج يأمرنا إذا أخذنا مضجَعنا أن نقول: اللهمّ ربّ السموات والأرض، وربّ العرش العظيم، ربنّا وربّ کلّ شیء فالق الحبّ والنوی، ومنزل التوراة والإنجيل والفرقان، أعوذ بك من شر کل شیء أنت آخذ بناصيته، اللهمّ أنت الأول، فليس قبلك شیء، وأنت الآخرُ، فليس بعدك شیء، وأنت الظاهر، فليس فوقك شیء، وأنت الباطن، فليس دونك شیء، اقض عنّا الدَّينَ واغنِنا من الفقر»: «رسول خدا ج به ما امر میفرمود که موقع رفتن به بستر خواب بگوییم: خدایا! ای پروردگار آسمانها و زمین و پروردگار عرش بزرگ، ای پروردگار ما و پروردگار هر چیز! ای شکافنده دانه و هسته! و ای نازل کننده تورات و انجیل و فرقان (جدا کننده حق از باطل)! به تو پناه میبرم از شر هر چیزی که زمام هستیاش به دست توست. خدایا! تو اول هستی پس قبل از تو چیزی نبوده و آخر هستی پس بعد از تو چیزی نیست، تو پیدا و آشکاری، پس بالای تو چیزی نیست و نهان هستی پس پایین تو چیزی نیست. بدهی ما را پرداخت کن و ما را از فقر، بینیاز گردان». و بخاری در «الأدب المفرد» به شماره ١٢١٢؛ ابوداود به شماره ٥٠٥١ در مبحث «الأدب» باب «ما یقول عندالنوم»؛ ترمذی به شماره ٣٣٩٧ در مبحث «الدعوات» باب «من الأدعیه عندالنوم»؛ ابن ماجه به شماره: ٣٨٧٣ در مبحث «الدعاء» باب «ما یقول عندالنوم»؛ احمد در مسند خود، ج٢، صفحات ٣٨١و ٤٠٤؛ و نسائی در «السنن الکبری» آن را آوردهاند چنانچه در التحفه ٩/٤٢٠ آمده است.
[١٢٣]- نگا: «الصواعق المرسلة»، اثر امام ابن قیم /، ١/١١٠.