معنای تأویل در قرآن و سنت
تأویل[٣٨٩] در قرآن و سنت پیامبر ج، عبارت است از حقیقتی که کلام بدان بر میگردد. پس تأویل خبر، عین چیزی است که درباره آن خبر داده شده است. تأویل امر، خود فعلی است که بدان امر شده است؛ همچنان که عایشه ل گفت: رسول خدا ج در رکوع میفرمود «سبحانك اللهم ربنا وبحمدك، اللهم اغفرلي» «پاک و منزهی تو خدایا ای پروردگار ما و حمد و ستایش مخصوص توست، خدایا! مرا ببخشای». پیامبر ج با این فرموده قرآن را تأویل مینمود[٣٩٠]. و خداوند متعال میفرماید: ﴿هَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأۡوِيلَهُۥۚ يَوۡمَ يَأۡتِي تَأۡوِيلُهُۥ يَقُولُ ٱلَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّ﴾[الأعراف: ٥٣] «آیا آنها جز در انتظار تأویل آنند؟ روزی که تأویل آن بیاید، کسانی که پیشتر آن را به فراموشی سپردند گویند: حقا فرستادگان پروردگارمان حق را آوردند». و تأویل رؤیا و تأویل عمل از آن آمده است؛ مانند این آیات ﴿هَٰذَا تَأۡوِيلُ رُءۡيَٰيَ مِن قَبۡلُ﴾[يوسف: ١٠٠] «این تعبیر خوابی است که قبلاً دیده بودم». ﴿وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأۡوِيلِ ٱلۡأَحَادِيثِ﴾[يوسف: ٦] «و از تعبیر خوابها به تو میآموزد». ﴿وَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمۡ قَالَ ٱئۡتُونِي بِأَخٖ لَّكُم مِّنۡ أَبِيكُمۡۚ أَلَا تَرَوۡنَ أَنِّيٓ أُوفِي ٱلۡكَيۡلَ وَأَنَا۠ خَيۡرُ ٱلۡمُنزِلِينَ٥٩﴾[يوسف: ٥٩] «این بهترین و نیکوترین رجوع است». ﴿قَالَ هَٰذَا فِرَاقُ بَيۡنِي وَبَيۡنِكَۚ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأۡوِيلِ مَا لَمۡ تَسۡتَطِع عَّلَيۡهِ صَبۡرًا٧٨﴾[الكهف: ٧٨] «هم اینک تو را از حقیقت آنچه نتوانستی بر آن صبر کنی خبردار میکنم».
﴿ذَٰلِكَ تَأۡوِيلُ مَا لَمۡ تَسۡطِع[٣٩١] عَّلَيۡهِ صَبۡرٗا٨٢﴾[الكهف: ٨٢] «این بود راز آنچه که نتوانستی بر آن صبر کنی». پس چه کسی منکر وقوع چنین تأویلی و علم به چیزی که به امر و نهی از آن تعلق پیدا میکند، است؟!
اما آنچه خبر باشد، مانند خبر دادن راجع به خدا و روز آخرت، تأویلش که حقیقت آن است، معلوم نیست، چون حقیقت آن به وسیله تنها خبر دادن معلوم نمیشود؛ چون کسی که خبر به وی داده شده اگر چیزی را که دربارهاش خبر داده شده، تصور نکند یا قبلاً آن را نشناخته باشد، حقیقت آن را که همان تأویلش است به وسیله صرف خبر دادن نمیداند. و این همان تأویلی است که جز خدا کسی نمیداند. اما نفی علم به تأویل مستلزم نفی علم به معنایی که خطاب کننده قصد فهماندن آن را به مخاطب دارد، نیست. پس در قرآن هیچ آیهای نیست مگر آنکه خداوند به تدبر و تفکر در آن امر نموده و هیچ آیهای را نازل نکرده مگر اینکه دوست دارد که معنای آن دانسته شود هر چند به گونهای باشد که تأویل آن را کسی جز خدا نداند.
این بود معنای تأویل در قرآن و سنت و سخنان سلف صالح، خواه این تأویل موافق ظاهر کلام باشد یا مخالف آن.
[٣٨٩]- تفصیل بحث در خصوص تأویل را در کتاب «درء تعارض العقل و النقل»، ج ١ صفحات ٢٠١- ٢٠٨، و ج٥ ص ٢٣٧ و ٣٨١- ٣٨٤؛ و «رسالة الإکلیل» که در کتاب «الفتاوی»، ج ١٣ صفحات ٢٨٨-٢٩٤ مندرج است، نگاه کنید.
[٣٩٠]- بخاری به شمارههای: ٨١٧ و ٤٩٦٨ آن را روایت کرده است. همچنین بخاری به شمارههای: ٧٩٤، ٤٢٩٣ و ٤٩٦٧ آن را بدون عبارت «یتأول القرآن» روایت نموده است. مسلم به شماره: ٤٨٤؛ ابوداود به شماره: ٨٧٧؛ ابن ماجه به شماره: ٨٨٩؛ نسائی در «الکبری»، ج ٢ صفحات ١٩٠ و ٢١٩؛ و احمد در مسند خود، ج ٦ ص ٢٣٠ حدیث فوق را به طور کامل روایت کردهاند. عبارت «يتأول القرآن»، یعنی این آیه را تأویل میکرد: ﴿فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا٣﴾[النصر: ٣] «پس به ستایش پروردگارت تسبیح گوی و آمرزش خواه که او قطعاً توبه پذیر است.» امام احمد در مسند خود، ج ٦ ص ٣٥ از طریق محمد بن ابی عدی، از داود بن ابی هند، از شعبی، از مسروق روایت کرده که مسروق گفت: عایشه گفت: رسول خدا ج در اواخر عمرش زیاد این عبارت را تکرار میکرد: "سبحان الله وبحمده، أستغفرالله وأتوب إلیه" «خدا پاک و منزه است و حمد و ستایش مخصوص اوست. از خداوند طلب مغفرت مینمایم و به سوی او توبه میکنم.» عایشه گفت، گفتم: ای رسول خدا، چرا من تو را میبینم که زیاد این عبارت را تکرار میکنی «سبحان الله وبحمده أستغفرالله وأتوب إليه»، پیامبر ج فرمود «إن ربی عز وجل کان أخبرنی أنی سأری علامة في أمتی، وأمرنی- إذا رأيتها-أن أسبح بحمده وأستغفره، إنه کان تواباً، فقد رأيتها» «همانا پروردگارم به من خبر داده که من نشانهای را در امتم خواهم دید و مرا امر کرد- که هر گاه آن نشانه را دیدم- به ستایش پروردگارم تسبیح گویم و از او آمرزش بخواهم، که او قطعاً توبه پذیر است. من هم آن نشانه را دیدهام: ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ١ وَرَأَيۡتَ ٱلنَّاسَ يَدۡخُلُونَ فِي دِينِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا٢ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا٣﴾[النصر: ١-٣] «آنگاه که یاری خدا و پیروزی فرا رسید و دیدی که مردم گروه گروه در دین خدا داخل میشوند، پس به ستایش پروردگارت تسبیح گوی و آمرزش خواه که او قطعاً توبه پذیر است». و مسلم به شماره: (٤٨٤) (٢٢٠) از طریق داود بن ابی هند آن را روایت کرده است. طبرانی در «المعجم الصغیر»، ج ١ ص ٢٤١؛ و ابونعیم در «أخبار اصبهان»، ج ٢ صص ١١٢ – ١١٣ از ام سلمه روایت کردهاند که او گفت: رسول خدا ج پیش از اینکه وفات کند، زیاد این دعا را میخواند «سبحانك اللهم وبحمدك وأستغفرك وأتوب إليك» «خدایا تو پاک و منزهی و حمد و ستایش مخصوص توست، از تو آمرزش میخواهم و به سوی تو توبه میکنم». و فرمود: دستوری به من داده شده آنگاه سوره نصر را خواند: ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ١﴾ راویان این حدیث، ثقهاند. و بزار به شماره: ٥٤٤ از طریق روایت ابن مسعود آن را آورده که ابن مسعود گفت: پیامبر ج موقعی که سوره نصر ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ١﴾ بر وی نازل شد، این دعا را میخواند «سبحانك اللهم وبحمدك اللهم اغفرلی، إنك أنت التواب الرحيم» «خدایا! تو پاک و منزهی و ستایش مخصوص توست. خدایا مرا ببخشای، که تو توبه پذیر مهربانی». در سند آن، عمروبن ثابت وجود دارد که ضعیف است و احمد در مسند خود، ج ١ صفحات٤١٠، ٤٣٤ و ٤٥٥ آن را روایت کرده و راویان آن ثقهاند جز ابوعبید که از پدرش، عبدالله، آن را نشنیده است و نگا «مجمع الزوائد»، ٢/١٢٧.
[٣٩١]- از اسطاع یسطیع است که تای افتعال آن حذف شده است.