تفاوت میان قضای تشریعی و قضای تکوینی
این گفته طحاوی: «و هر چیزی به مشیت و خواست و علم و قضا و قدر خدا در حرکت است»، منظورش از قضای خدا، قضای تکوینی است نه قضای تشریعی، چون قضا، هم تکوینی است و هم تشریعی. همچنین اراده و امر و اذن و کتاب و حکم و تحریم و کلمات و مانند آنها، هم تکوینی هستند و هم تشریعی[١١٢١].
قضای تکوینی، در این فرموده خداوند متعال است:
﴿فَقَضَىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَاتٖ فِي يَوۡمَيۡنِ﴾[فصلت: ١٢]
«پس آنها را در دو روز هفت آسمان کرد».
و قضای تشریعی و دینی در این فرموده خداوند است:
﴿۞وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ﴾[الإسراء: ٢٣]
«و پروردگار تو مقرر داشته که جز او را نپرستید».
اراده تکوینی و تشریعی هم، در ضمن توضیح این گفته طحاوی: «چیزی به وجود نمیآید مگر آنچه که خدا میخواهد»[١١٢٢]، ذکر شدند.
امر تکوینی، در این آیه آمده است:
﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيًۡٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ٨٢﴾[يس: ٨٢]
«فرمان او هرگاه چیزی را اراده کند، تنها این است که به آن بگوید: باش پس میشود».
همچنین در یکی از گفتههای علما که قویترین گفته است[١١٢٣]، امر تکوینی در این آیه نیز آمده است:
﴿وَإِذَآ أَرَدۡنَآ أَن نُّهۡلِكَ قَرۡيَةً أَمَرۡنَا مُتۡرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيۡهَا ٱلۡقَوۡلُ فَدَمَّرۡنَٰهَا تَدۡمِيرٗا١٦﴾[الإسراء: ١٦]
«و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم خوشگذرانهای آن را وا میداریم [و آزاد میگذاریم] تا در آن فسق و فساد کنند پس عذاب الهی بر آن محقق میگردد و آن را یکسره در هم میکوبیم».
و امر تشریعی در این آیات آمده است:
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ﴾[النحل: ٩٠]
«همانا خداوند به عدل و احسان فرمان میدهد».
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا﴾[النساء: ٥٨]
«همانا خدا به شما فرمان میدهد که سپردهها را به صاحبانش پس دهید».
اذن تکوینی، در این آیه میباشد:
﴿وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ﴾[البقرة: ١٠٢]
«و نمیتوانستند به کسی زیان برسانند مگر به اذن خدا».
و اذن تشریعی در این فرموده خداوند است:
﴿مَا قَطَعۡتُم مِّن لِّينَةٍ أَوۡ تَرَكۡتُمُوهَا قَآئِمَةً عَلَىٰٓ أُصُولِهَا فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَلِيُخۡزِيَ ٱلۡفَٰسِقِينَ٥﴾[الحشر: ٥]
«هر نخلهای را که قطع کردید یا بر ریشههایش ایستاده وانهادید، همه به اذن خدا بود...».
کتاب تکوینی در این آیات آمده است:
﴿وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٖ وَلَا يُنقَصُ مِنۡ عُمُرِهِۦٓ إِلَّا فِي كِتَٰبٍۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ١١﴾[فاطر: ١١]
«و هیچ کهنسالی عمر طولانی نمیکند و یا از عمرش کاسته نمیشود، مگر آنکه در کتابی [مسطور] است».
﴿وَلَقَدۡ كَتَبۡنَا فِي ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعۡدِ ٱلذِّكۡرِ أَنَّ ٱلۡأَرۡضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ ٱلصَّٰلِحُونَ١٠٥﴾[الأنبياء: ١٠٥]
«و همانا در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد».
کتاب تشریی نیز در این آیات آمده است:
﴿وَكَتَبۡنَا عَلَيۡهِمۡ فِيهَآ أَنَّ ٱلنَّفۡسَ بِٱلنَّفۡسِ﴾[المائدة: ٤٥]
«و در تورات به آنان مقرر کردیم که جان در مقابل جان ...».
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ ...﴾[البقرة: ١٨٣]
«ای اهل ایمان! روزه بر شما مقرر شد».
حکم تکوینی در این آیه از زبان پسر یعقوب ÷ آمده است:
﴿فَلَنۡ أَبۡرَحَ ٱلۡأَرۡضَ حَتَّىٰ يَأۡذَنَ لِيٓ أَبِيٓ أَوۡ يَحۡكُمَ ٱللَّهُ لِيۖ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلۡحَٰكِمِينَ٨٠﴾[يوسف: ٨٠]
«پس من هرگز از اینجا قدم بر نمیدارم تا پدرم به من اجازه دهد یا اینکه خداوند در حق من حکم کند و او بهترین داوران است».
همچنین حکم تکوینی در این آیه آمده است:
﴿قَٰلَ[١١٢٤] رَبِّ ٱحۡكُم بِٱلۡحَقِّۗ وَرَبُّنَا ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلۡمُسۡتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ١١٢﴾[الأنبياء: ١١٢]
«[پیامبر] گفت: ای خدای من! به حق داوری کن [و ظالمان را کیفر ده]، و از پروردگارمان خدای رحمان، در برابر آنچه توصیف میکنید، یاری خواسته میشود».
و حکم تشریعی هم در این آیات آمده است:
﴿أُحِلَّتۡ لَكُم بَهِيمَةُ ٱلۡأَنۡعَٰمِ إِلَّا مَا يُتۡلَىٰ عَلَيۡكُمۡ غَيۡرَ مُحِلِّي ٱلصَّيۡدِ وَأَنتُمۡ حُرُمٌۗ إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ مَا يُرِيدُ١﴾[المائدة: ١]
«گوشت چهارپایان برای شما حلال شده است، مگر آنچه [حکمش] بر شما خوانده میشود، بیآنکه شکار را در حال احرام جایز شمارید. خدا هرچه بخواهد حکم میکند».
﴿ذَٰلِكُمۡ حُكۡمُ ٱللَّهِ يَحۡكُمُ بَيۡنَكُمۡۖ﴾[الممتحنة: ١٠]
«این حکم خداست که میان شما حکم میکند».
تحریم تکوینی در این آیات میباشد.
﴿قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيۡهِمۡۛ أَرۡبَعِينَ سَنَةٗۛ يَتِيهُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ﴾[المائدة: ٢٦]
«[خدا] فرمود: این سرزمین [مقدس] تا چهل سال بر آنها ممنوع شد. آنها در این سرزمین سرگردان خواهند ماند».
﴿وَحَرَٰمٌ عَلَىٰ قَرۡيَةٍ أَهۡلَكۡنَٰهَآ أَنَّهُمۡ لَا يَرۡجِعُونَ٩٥﴾[الأنبياء: ٩٥]
«و مردم شهری که آن را هلاک کردهایم محال است [به سوی حساب] باز نگردند».
و تحریم تشریعی هم در این آیات آمده است:
﴿حُرِّمَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَيۡتَةُ وَٱلدَّمُ﴾[المائدة: ٣]
«گوشت مردار و خون بر شما حرام شده است».
﴿حُرِّمَتۡ عَلَيۡكُمۡ أُمَّهَٰتُكُمۡ ...﴾[النساء: ٢٣]
«[ازدواج با] مادرانتان بر شما حرام گردیده است ...».
کلمات تکوینی در این آیه آمده است:
﴿وَتَمَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ ٱلۡحُسۡنَىٰ عَلَىٰ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ بِمَا صَبَرُواْۖ﴾[الأعراف: ١٣٧]
«و وعده نیک پروردگار تو در حق بنیاسرائیل، به پاس صبوریشان تحقق یافت».
همچنین کلمات تکوینی در این فرموده پیامبر ج آمده است: «أعوذ بكلمات الله التّامّات التي لا يجاوزهنّ برّ ولا فاجرٌ»[١١٢٥] «پناه میبردم به کلمات کامل خداوند؛ کلماتی که هیچ نیکوکار و بدکاری از آن تجاوز نمیکنند».
و کلمات تشریعی هم در این آیه آمده است:
﴿۞وَإِذِ ٱبۡتَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِۧمَ رَبُّهُۥ بِكَلِمَٰتٖ فَأَتَمَّهُنَّۖ﴾[البقرة: ١٢٤]
«و هنگامی که خدا ابراهیم را با کلماتی بیاموزد و او همه را به اتمام رسانید».
[١١٢١]- نگا: «شفاء العلیل»، صفحات ٢٧٠-٢٨٣.
[١١٢٢]- به صفحه ٧٨ مراجعه کنید.
[١١٢٣]- به تفسیر این آیه در «جامعالبیان»، ١٥/٤٣؛ و «زادالمسیر»، ٥/١٨-١٩ مراجعه کنید.
[١١٢٤]- در اصل نسخههای خطی، «قل» به صورت امر آمده است که این براساس قرائت ابوعمرو و اکثر قراء غیر از حفص است. که در این صورت معنای آیه چنین است: «ای محمد! بگو: ای پروردگار من! به حق داوری کن». حفص آیه را به صورت ﴿قَٰلَ رَبِّ ٱحۡكُم﴾ قرائت نموده است. که در این صورت، این خبر دادن خداوند عز و جل راجع به پیامبرش ج است که او گفت: «ای پروردگار من! به حق داوری کن». نگا: حجة القراءات»، ص ٤٧١.
[١١٢٥]- قسمتی از حدیثی است که تخریج آن قبلاً ذکر شده که عبدالرحمن بن خنش س آن را از پیامبر ج روایت کرده است. اسناد آن، صحیح است. این حدیث شاهدی از روایت خالدبن ولید دارد که طبرانی در «المعجم الکبیر» به شماره: ٣٨٣٨ آن را روایت کرده، و شاهد دیگری از روایت عبدالله بن مسعود دارد که طبرانی در «المعجم الصغیر» آن را روایت کرده آن گونه که در «مجمعالزوائد»، ١٠/١٢٧ آمده است.