نماز خواندن پشت سر مبتدع و فاسق
اگر کسی پشت سر مبتدعی که به بدعت خویش دعوت میکند یا پشت سر فاسقی که فسق خود را آشکار میکند، و او امام تعیین شدهای است که آن کس نمیتواند نماز بخواند مگر پشت سر او، مانند امام جمعه و امام عیدین، و امام در نماز حج در عرفه و مانند آنها، در این صورت مأموم از نظر اکثر علمای گذشته و حال پشت سر او نماز میخواند.
کسی که جمعه و جماعات را پشت سر امام فاجر ترک میکند، از نظر اکثر علما او مبتدع است. و قول صحیح این است که او نمازش را پشت سر امام فاجر میخواند و آن را اعاده نمیکند، چون صحابه س، جمعه و جماعات را پشت سر امامان فاجر و فاسق میخواندند و آن را اعاده نمیکردند، همچنان که عبدالله بن عمر و انس بن مالک س پشت سر حجاج بن یوسف نماز میخواندند. همچنین عبدالله بن مسعود س و دیگران پشت سر ولید بن عقبه بن أبی معیط نماز میخواندند. ولیدبن عقبه بن أبی معیط شرابخوار بود حتی او یک دفعه نماز صبح را برایشان چهار رکعت خواند. سپس گفت: آیا برای شما رکعت اضافی خواندم؟ ابن مسعود به او گفت: از آن روز تو همواره برای ما رکعت اضافی خواندی[٨٨٨].
در «صحیح» آمده که عثمان بن عفّان س وقتی محاصره شد، شخصی برای مردم نماز خواند. کسی از عثمان پرسید: تو امام تعیین شده از جانب همه مسلمانان هستی و این شخصی که برای مردم نماز میخواند، امام تعیین شده فتنه است! عثمان گفت: ای برادرزاده! همانا نماز از نیکوترین کارهایی است که مردم میکنند، اگر مردم کار نیکی کردند، پس همراه آنان کار نیک بکن و اگر کار بدی کردند، از بدی آنان دوری کن[٨٨٩].
نماز فاسق و مبتدع، ذاتاً صحیح است. پس هرگاه مأموم پشت سر آنها نماز خواند، نمازش باطل نمیشود، ولی برخی نماز خواندن پشت سر فاسق و مبتدع را مکروه دانستهاند، چون امر به معروف و نهی از منکر واجب است.
از موارد امر به معروف و نهی از منکر این است: کسی که بدعت و فجور را آشکار کرده، امام راتبی مسلمانان نمیشود، چون او مستحق تعزیر است تا اینکه توبه کند. پس اگر دوری از این فرد تا موقعی که توبه کند، ممکن باشد، خوب است و اگر بعضی از مردم هرگاه نماز خواندن پشت سر او را ترک کردند و پشت سر دیگری نماز خواندند، این کار در انکار فعل منکر و ناپسند مؤثر بود تا اینکه توبه کند یا از امامت برکنار شود یا مردم از چنین گناهی که او مرتکب شده، دست بکشند، پس مانند این مورد اگر شخص نماز خواندن پشت سر او را ترک کند، در آن مصلحتی شرعی است و جمعه و نمازهای جماعت از مأموم فوت نمیشود.
اما اگر ترک نماز پشت سر چنین شخصی، باعث شود که مأموم نماز جمعه و نمازهای جماعت را فوت نماید، در این صورت نماز پشت سر او ترک نمیشود مگر اینکه امام، مبتدع و مخالف صحابه س باشد.
همچنین وقتی امام از طرف صاحبان امر، برای امامت نماز تعیین شد، که در ترک نماز پشت سرش، مصلحتی شرعی نباشد، در این صورت نماز خواندن پشت سرش ترک نمیشود، بلکه نماز خواندن پشت سر افضل، افضل و بهتر است. هرگاه ممکن بود انسان کسی را که کار منکر و ناپسند را آشکار کرده، برای امامت نماز مقدم ننماید، بر او واجب است که این کار را بکند، اما وقتی غیر او، چنین فردی را برای امامت نماز تعیین کرد و او نتوانست چنین فردی را از امامت نماز باز دارد، یا بازداشتن او از امامت نماز ممکن نباشد مگر با شری که ضرر و زیان آن از ضرر و زیان کار ناپسندی که چنین فردی آن را آشکار کرده، عظیمتر باشد، در این صورت دفع فساد کم به وسیله فساد زیاد جایز نیست، و دفع کاری که ضرر کمتری دارد به وسیله انجام کاری که ضرر بیشتری دارد جایز نیست، چون شریعتها، محقق ساختن و تکمیل مصلحتها و از بین بردن و کاستن مفاسد و ضررها را در حد امکان آوردهاند، پس فوت نمودن جمعهها و جماعات، به نسبت اقتدا کردن به امام فاجر، فساد و زیان بیشتری دارد به ویژه زمانی که ترک جمعه و جماعت پشت سر امام فاجر، فجور و فسق را دفع نکند در نتیجه تعطیل و از بین بردن مصلحت شرعی بدون دفع آن مفسده باقی میماند.
اما اگر ادای نماز جمعه و جماعت پشت سر انسان نیکوکار ممکن باشد، این کار بهتر از نماز خواندن پشت سر انسان فاجر است. در این صورت، هرگاه کسی بدون عذر پشت سر فاجر نماز خواند، این کار محل اجتهاد و اختلافنظر علماست: عدهای معتقدند که او باید نمازش را اعاده کند و بعضی بر این باورند که او نمازش را اعاده نمیکند. بسط و تفصیل این موضوع در کتابهای فقهی آمده است[٨٩٠].
اما امام هرگاه فراموش کرد یا به خطا رفت و مأموم حال او را ندانست، اعاده نماز بر مأموم باتوجه به حدیث قبلی واجب نیست، و عمر س و دیگران نماز خواندهاند در حالی که جنب بودهاند و فراموش کردهاند که جنب بودند. پس نمازشان را اعاده کردند و مأمومین را امر به اعاده نماز نکردند. و اگر پس از نماز دانست که امامش، بر طهارت نبوده از نظر ابوحنیفه نمازش را اعاده میکند ولی از نظر مالک و شافعی و احمد در روایت مشهور از او نمازش را اعاده نمیکند. همچنین اگر امام کاری کرد که از نظر مأموم جایز نباشد همین حکم را دارد. در این باره تفاصیل و جزئیاتی هست که در کتابهای فقهی آمده است و اگر فرد دانست که امامش بدون وضو نماز خوانده، او نباید پشت سرش نماز بخواند چون او نماز را بازیچه خود قرار داده و نمازگزار نیست[٨٩١].
[٨٨٨]- عمربن شبة بنا به آنچه که ابن عبدالبر در «الاستیعاب»، ٣/٥٩٦-٥٩٧ ذکر کرده، از هارون بن معروف، از ضمرة بن ربیعه، از ابن شوذب آن را روایت کرده او گفت: «ولیدبن عقبه نماز خواند ...». و در صحیح مسلم به شماره ١٧٠٧ از طریق حضین بن منذر آمده که او گفت: عثمان را دیدم در حالی که ولید آورده شد که نماز صبح را دو رکعت خوانده بود سپس گفت: آیا برای شما رکعت اضافی خواندم. دو مرد که یکی شان حمران بود علیه او گواهی دادند که او شراب خورد و دیگری شهادت داد که او را دیده که آن را قی کرده است. عثمان گفت: او بالا نیاورده مگر اینکه شراب خورده است، آنگاه گفت: ای علی بلند شو و او را شلاق بزن. علی گفت: ای حسن! بلند شو و او را شلاق بزن. حسن گفت: برای گرمی آن کسی را عهدهدار کن که سردی آن را پشت میکند. آنگاه علی گفت: ای عبدالله بن جعفر! بلند شو و او را شلاق بزن. پس عبدالله بن جعفر او را شلاق زد و علی آن را شمرد تا اینکه به چهل ضربه رسید، آنگاه گفت: دست نگه دار. سپس گفت: پیامبر ج چهل ضربه شلاق زد و ابوبکر هم چهل ضربه شلاق زد و عمر هشتاد ضربه شلاق زد، و همه سنت هستند و این چهل ضربه شلاق نزد من بهتر است. نگا: «الإصابة»، ٣/٦٠١؛ و «أسد الغابة»، ٥/٤٥١-٤٥٣.
[٨٨٩]- بخاری به شماره: ٦٩٥ از طریق روایت عبیدالله بن عدی بن خیار آن را روایت کرده که او بر عثمان بن عفان س در حالی که محاصره شده بود، داخل شد و گفت: تو امام تعیین شده از جانب همه مسلمانان هستی و این اتفاقی که میبینیم برای تو پیش آمده و امام فتنه برای ما نماز میخواند و گناهکار میشویم. عثمان گفت: نماز نیکوترین کاری است که مردم انجام میدهند، پس هرگاه مردم کار نیکی کردند همراه آنان کار نیک کن و هرگاه کار بدی کردند، از بدی آنان دوری کن.
[٨٩٠]- نگا: «مجموع الفتاوی»، ٢٣/٣٤٢-٣٥٩.
[٨٩١]- نگاه: «المجموع»، ٤/٢٥٦-٢٦١.