نص حدیث اسراء و معراج
قسمتی از حدیث اسراء این است:[٤٣٠] جسم پیامبر ج در حالت بیداری و در حال صحت و سلامتی شبانه از مسجد الحرام به مسجدالاقصی، سوار بر براق همراه با جبرئیل ÷ برده شد.
پس پیامبر ج در مسجد الاقصی پیاده شد و همراه پیامبران نماز را به امامت خواند و براق را به حلقه در مسجد بست. بعضی گفتهاند: پیامبر ج در «بیت لحم» پیاده شد و آنجا نماز خواند، که به طور قطع این امر از پیامبر ج به صحت نرسیده است.
سپس همان شب از بیت المقدس به آسمان دنیا بلند کرده شد. جبرئیل برای پیامبر ج اجازه ورود خواست، به او اجازه دادند. پس پیامبر ج آنجا آدم؛ ابوالبشر را دید. به او سلام کرد و آدم هم از پیامبر ج خوش آمدگویی نمود و جواب سلامش را داد[٤٣١]و به نبوتش اقرار کرد. سپس پیامبر ج به آسمان دوم برده شد و جبرئیل برای پیامبر ج اجازه ورود خواست. آن حضرت در آنجا یحیی بن زکریا و عیسی بن مریم را دید. پیامبر ج با آنان برخورد کرد و به آنان سلام کرد. آن دو جواب سلام پیامبر ج را دادند و از وی خوش آمدگویی کردند و به نبوتش اقرار نمودند. سپس آن حضرت به آسمان سوم برده شد و آنجا یوسف را دید و به او سلام کرد. یوسف جواب سلامش را داد[٤٣٢] و از وی خوش آمدگویی کرد و به نبوتش اقرار نمود. سپس پیامبر ج به آسمان چهارم برده شد. آنجا ادریس را دید و به او سلام کرد. ادریس از پیامبر ج خوش آمدگویی کرد و به نبوتش اقرار نمود. سپس آن حضرت به آسمان پنجم برده شد. آنجا هارون بن عمران را دید و به او سلام کرد. هارون از پیامبر ج خوش آمدگویی کرد و به نبوتش اقرار نمود. سپس وی به آسمان ششم برده شد. آنجا موسی را دید و به او سلام کرد. موسی از پیامبر ج خوش آمدگویی کرد و به نبوتش اقرار نمود. وقتی پیامبر ج از او عبور کرد، موسی گریه کرد. به او گفته شد: چرا گریه میکنی؟ گفت: به این خاطر گریه میکنم که پسری پس از من مبعوث شده که از امت او افراد بیشتری از امت من داخل بهشت میگردد. سپس پیامبر ج به آسمان هفتم برده شد. آنجا ابراهیم را دید و به او سلام کرد. ابراهیم از پیامبر ج خوش آمدگویی کرد و به نبوتش اقرار نمود. سپس پیامبر ج به «سدرة المنتهی» بلند کرده شد و پس از آن بیت المعمور برایش برافراشته شد. سپس به سوی خداوند جبار بلند کرده شد.
پس پیامبر ج به خدا نزدیکتر شد تا جایی که به اندازه دو کمان یا نزدیکتر شد[٤٣٣]. آنگاه خداوند آنچه را که باید به بندهاش وحی کند، وحی کرد و پنجاه وعده نماز را بر او فرض کرد. پس پیامبر ج بازگشت تا اینکه از کنار موسی گذشت و موسی گفت: به چه چیزی امر شدی؟ پیامبر ج فرمود: به پنجاه وعده نماز. موسی گفت: امت تو توان آن را ندارند، به پیش پروردگارت برگرد و از او بخواه که وعدههای نماز را برای امتت کم کند. آنگاه پیامبر ج به جبرئیل نگاهی انداخت گویی در این مورد با او مشورت و نظرخواهی میکند، جبرئیل هم اشاره کرد که: بله، اگر بخواهی. پس جبرئیل او را بالا برد تا اینکه او را به پیش خداوند جبّار برد در حالی که خداوند در جای خود بود. – این لفظ بخاری در صحیح خود و در برخی طرق حدیث است- آنگاه خداوند ده وعده را کاهش داد. سپس پیامبر ج پایین آمد تا اینکه از کنار موسی عبور کرد[٤٣٤] و خبر را به اطلاعاش رساند، موسی گفت: به پیش پروردگارت برگرد و از او بخواه که این مقدار را کم کند. پس پیامبر ج پیوسته میان موسی و میان خداوند متعال رفت و آمد میکرد تا اینکه خداوند نماز را پنج بار در شبانه روز قرار داد. موسی دوباره به پیامبر ج امر کرد که پیش خداوند برگرد و از او درخواست کاستن تعداد وعدههای نماز نماید اما پیامبر ج فرمود «از پروردگارم شرم میکنم، من به این مقدار راضی و تسلیم هستم. وقتی این امر تأیید شد،[٤٣٥] ندایی بلند شد: فریضهام را تأیید نمودم و [تعداد وعدههای نماز را] از بندگانم کاستم»[٤٣٦]. اختلاف نظر صحابه راجع به دیدن خدا توسط پیامبر ج با چشم سر، ذکر شد و گفته شد که صحیح آن است که پیامبر ج با قلبش خداوند را دیده و با چشم سر او را ندیده است. و راجع به آیات ﴿مَا كَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ١١﴾[النجم: ١١] و ﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ١٣﴾[النجم: ١٣] باید گفت که از پیامبر ج به صحت رسیده که آنچه را دیده جبرئیل بود که دوبار در قیافه واقعیاش او را دیده است[٤٣٧].
[٤٣٠]- شارح، حدیث را به طور مستقیم از بخاری و مسلم نیاورده بلکه آن را از ابن قیم از کتاب «زادالمعاد» نقل کرده است.
[٤٣١]- در «زادالمعاد» آمده است «جواب سلامش را داد و از وی خوش آمدگویی کرد».
[٤٣٢]- عبارت «جواب سلامش را داد» در اصل نسخههای خطی نیامده، لیکن در پاورقی نسخههای خطی(ب) و (ج) آمده و در «زادالمعاد» هم موجود است.
[٤٣٣]- این جمله از اضافههای تخریج شده در صحیح بخاری، شماره: ٧٥١٧ از طریق شریک بن عبدالله بن ابی نمر است که این جمله از اوهام و خیالات منحصر به فرد وی محسوب میشود. شارح میبایست آن را گوشزد میکرد. خطابی گوید: همانا نسبت دادن نزدیکتر شدن به خداوند جبار که در این روایت هست، مخالف همه سلف صالح و علما و مفسران گذشته و حال است. این حدیث از انس از غیر طریق شریک روایت شده و در آنها نامی از آن الفاظ ناپسند برده نشده است و این امر نشان میدهد که به احتمال قوی، این جمله از جانب شریک صادر شده است. عبدالحق اشبیلی در کتاب «الجمع بین الصحیحین» میگوید: شریک در این روایت، عباراتی را افزوده که ناشناخته است و دیگر راویان آن را نیاوردهاند و در آن الفاظ ناشناختهای آورده است. حدیث اسراء و معراج را جماعتی از حافظان روایت کردهاند و هیچ یک از آنان الفاظ و عباراتی که شریک آورده، نیاورده است، در حالی که از طرف دیگر، شریک حافظ نیست. ابن کثیر در تفسیر خود، ج ٣ ص٣ میگوید: شریک بن عبدالله بن ابی نمر در این حدیث دچار اختلاط و آمیختگی شده است. حافظه او بد است و آن را به خوبی در ذهنش نگاه نداشته است. حافظ ابوبکر بیهقی میگوید: در روایت شریک زیادتی است که فقط شریک آن را آورده و این زیادت بر اساس عقیده کسانی است که میپندارند پیامبر ج پروردگارش را دیده است. این زیادت همان عبارت «ثم دنا الجبار رب العزة فتدلی فکان قاب قوسين أو أدنی» «سپس به خداوند جبار پروردگار عزت نزدیک و نزدیکتر شد و به اندازه دو کمان یا نزدیکتر بود». قول عایشه و ابن مسعود و ابوهریره که این آیات را بر دیدن جبرئیل حمل میکنند، صحیحتر است. ابن کثیر گوید: این سخن که بیهقی / در این موضوع گفته، درست است، چون ابوذر گفت: ای رسول خدا! آیا پروردگارت را دیدهای؟ آن حضرت فرمود «نور أنی أراه» «خداوند نور است چگونه میتوانم او را ببینم؟» و در روایتی آمده است «رأيت نوراً» «نوری را دیدم». و آیه «ثم دَنا فَتَدلی» منظور تنها جبرئیل ÷ است همان گونه که در «صحیحین» از ام المؤمنین عایشه و ابن مسعود ثابت شده، همچنین در «صحیح مسلم» از ابوهریره به ثبوت رسیده است و هیچ یک از صحابه در تفسیر آیه بدین صورت با آنان مخالفت نکردهاند. در این روایت عبارت دیگری هست که فقط شریک آورده و دیگر راویان آن را ذکر نکردهاند، مؤلف هم در اینجا آن را آورده و آن عبارت «فعلا به جبرئيل حتی أتی به الجبار تبارك وتعالی وهو مکانه» «پس جبرئیل او را بالا برد تا اینکه او را به پیش خداوند جبار برد در حالی که خداوند در جای خود بود».
[٤٣٤]- در پاورقی سه نسخه اصلی حاشیه طولانی وجود دارد که در آن آمده پیامبر ج در شب معراج، برخی از پیامبران را دیده و غیر آنان را ندیده است. این مطلب از کتاب «الروض الأنف» اثر سهیلی نقل شده است. برای اطلاعات بیشتر به کتاب «الروض الأنف»، ج ٢ ص ١٥٧ مراجعه کنید.
[٤٣٥]- در «زاد المعاد»، «بَعُدَ» (دور شد) آمده، و لفظ بخاری به شماره: ٣٨٨٧، «فلما جاوزت» (وقتی از آنجا گذشتم) میباشد.
[٤٣٦]- حدیث اسراء از طریق روایت انس بن مالک از مالک بن صعصعة. بخاری به شمارههای: ٣٢٠٧ و ٣٨٨٧؛ مسلم به شماره: ١٦٤؛ نسائی در سنن خود، ج ١ ص ٢١٧؛ احمد در مسند خود، ج ٤ صفحات ٢٠٨ و ٢١٠؛ طبرانی در «المعجم الکبیر»، ج ١٩ ص ٥٩٩، و ابن حبان در صحیح خود، به شماره: ٤٨ آن را روایت کردهاند. و لفظی که نگارنده آورده از «زادالمعاد» اثر ابن قیم نقل شده و نگارنده آن را به معنا روایت کرده و مستقیماً لفظ بخاری را نیاورده است.
[٤٣٧]- متفق علیه. تخریج آن قبلاً ذکر شد.