شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

بر هیچ یک از اهل قبله، به کفر گواهی نمی‌دهیم تا زمانی که کفر از او ظاهر نشود

بر هیچ یک از اهل قبله، به کفر گواهی نمی‌دهیم تا زمانی که کفر از او ظاهر نشود

شرح عبارت: چون ما به حکمِ به ظاهر امر شده‌ایم و از گمان و پیروی از آنچه که نسبت بدان علم و آگاهی نداریم، نهی شده‌ایم؛ خداوند متعال می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا يَسۡخَرۡ قَوۡمٞ مِّن قَوۡمٍ ...[٩٠٣][الحجرات: ١١]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! نباید قومی قوم دیگر را استهزا کنند».

در جای دیگر می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱجۡتَنِبُواْ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعۡضَ ٱلظَّنِّ إِثۡمٞۖ[الحجرات: ١٢]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری گمان‌ها بپرهیزید، چرا که پاره‌ای از گمان‌ها گناه است».

همچنین می‌فرماید:

﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسۡ‍ُٔولٗا٣٦[الإسراء: ٣٦]

«و چیزی را که بدان علم نداری دنبال نکن، همانا گوش و چشم و دل، از همه آنها بازخواست خواهد شد».

***

قوله: «ولا نری السيف علی أحدٍ من أمّة محمد  ج إلاّ من وجب عليه السيف»

ترجمه: «به زدن شمشیر بر هیچ یک از امت محمد  ج معتقد نیستیم مگر کسی که شمشیر بر او واجب شده است».

شرح عبارت: در «صحیح» از پیامبر  ج روایت شده که آن حضرت فرمود: «لا يحلّ دم امریءٍ، مسلم يشهد أن لا إله إلا الله وأنّی رسول الله، إلا بإحدی ثلاث: الثّيبُ الزاني، والنفس بالنّفس، والتّارك لدينه، المفارق للجماعة»[٩٠٤] «خون هیچ شخص مسلمانی که گواهی می‌دهد که معبود بر حقی جز الله نیست، و من فرستاده خدا هستم، حلال نیست مگر به وسیله یکی از این سه چیز: ١- مرد زن دار و زن شوهر دار زناکار، ٢- نفس در مقابل نفس، ٣- کسی که دینش را رها کرده و از جماعت مسلمانان جدا شده است».

***

قوله: «ولا نری الخروج علی أئمتنا وولاة أمورنا، وإن جاروا، ولاندعو عليهم، ولا ننزع يداً من طاعتهم، ونری طاعتهم من طاعة الله عزّ وجلّ فريضةً، ما لم يأمروا بمعصيةٍ وندعو لهم الصلاح والمعافاة»

ترجمه: «به خروج علیه امامان و صاحبان امورمان معتقد نیستیم هر چند ستمگر باشند و آنان را نفرین نمی‌کنیم و دست از اطاعتشان نمی‌کشیم، و معتقدیم که اطاعت و پیروی از آنان همچون اطاعت و پیروی از خداوند   فرض است مادام که به گناهی دستور ندهند، و دعای اصلاح و سلامتی برای آنان می‌کنیم».

[٩٠٣]- قوم، اسمی برای مردان است و برای زنان به کار برده نمی‌شود و در شعر زهیربن ابی سلمی:
وما أدری وسوف إخالُ أدری
أقومٌ آل حِصن أم نساء

مردان بدین خاطر «قوم» نامیده می‌شوند چون به کارها اقدام می‌کنند و آنها را بر پای می‌دارند.

[٩٠٤]- بخاری به شماره: ٦٨٧٨؛ مسلم به شماره: ١٦٧٦؛ ابوداود به شماره: ٤٣٥٢؛ ترمذی به شماره: ١٤٠٢؛ ابن ماجه به شماره: ٢٥٣٤؛ نسائی، ٧/٩٠ و ٩١ و ٨/١٣؛ دارمی در سنن خود، ٢/٢١٨؛ احمد در «المسند»، ١/٣٨٢، ٤٢٨، ٤٤٤ و ٤٦٥؛ دارقطنی، ٣/٨٢؛ بیهقی، ٨/١٩؛ طیالسی به شماره: ٢٨٩؛ حمیدی به شماره: ١١٩؛ ابن ابی عاصم در «السنة»، به شماره: ٦٠؛ بغوی در «شرح السنة»، به شماره: ٢٥١٧؛ و ابونعیم در «أخبار أصبهان»، ١/٣٠١ و ٢/٢٠٣ از طریق روایت ابن مسعود  س آن را روایت کرده‌اند. احمد در «المسند» ٦/١٨١؛ مسلم به شماره (١٦٧٦) (٢٦)؛ ابوداود به شماره: ٤٣٥٣؛ نسائی، ٧/١٠١-١٠٢ و ٨/٢٣؛ دارقطنی، ٣/٨١؛ طیالسی به شماره: ١٥٤٣؛ طحاوی در «مشکل‌الآثار»، ٢/٣١٨؛ و ابونعیم در «الحلیة»، ٩/١٥ از طریق روایت عایشه  ل آن را آورده‌اند.