شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

علامت جهمیه

علامت جهمیه

همچنین بسیاری از پیشوایان سلف صالح گفته‎اند: علامت جهمیه آن است که آنان اهل سنت را مُشبّهه می‎نامند؛ زیرا هر کس چیزی از اسماء و صفات خدا را نفی کند، به کسی را که آن را اثبات می‎نماید، مُشبّهه می‎گوید.

پس کسانی همچون زندیقان افراطی، یعنی قرامطه و فلاسفه که اسماء خدا را به طور کلی انکار می‎نمایند و می‎گویند به خدا، عالم و قادر گفته نمی‎شود اینان چنین می‎پندارند که هر کس به خدا، عالم و قادر گوید، مُشبّهه است؛ زیرا اشتراک در اسم موجب اشتباه و اختلاط در معنای آن اسم می‎شود. و کسی که اسمی را برای خدا اثبات نماید و بگوید: آن مجاز است همچون افراطی‎های جهمیه، گمان می‎کند که هر کس بگوید: خداوند در حقیقت عالم و قادر است، مشبّهه است. و هر کس صفات خدا را انکار نماید و بگوید: خدا علم و قدرت و کلام و محبت و اراده ندارد، به کسی که صفات خدا را اثبات نماید، می‎گوید: او مشبهه و مُجسِّمه است. به همین خاطر کتاب‌های نفی کنندگان صفات خدا از جهمیه و معتزله و رافضه و امثال آنان، همه‎شان پر از نامگذاری اثبات کنندگان صفات خدا به مُشبّهه و مُجسّمه است. آنان در کتاب‌هایشان می‎گویند: گروهی از مُجسّمه وجود دارند که به آنان، مالکیه می‎گویند. اینان منسوب به مردی به نام مالک بن انس هستند. و گروه دیگری هستند که به آنان شافعیه می‎گویند. اینان هم منسوب به مردی به نام محمد بن ادریس شافعی هستند. حتی مفسران قرآن از میان نفی کنندگان صفات خدا همچون عبدالجبار[١٣٠] و زمخشری[١٣١] و دیگران، هر کسی را که صفتی برای خدا اثبات کند و قائل به رؤیت خدا باشد، مُشبّهه می‎نامند. و این استعمال نزد متأخرین از اغلب گروه‎ها، زیاد شده بود.

[١٣٠]- او عبدالجبار بن احمد بن عبدالجبار همدانی اسدآبادی، متوفای سال ٤١٥هـ. ق است. او در مسائل فرعی و فقهی خود را به مذهب شافعی و در مسائل اصولی و اعتقادی به مذهب معتزله منسوب می‎کرد. در مباحث اصولی و اعتقادی تصنیفات زیادی دارد. در شهر «ریّ» منصب قاضی القضات را عهده‎دار بود. وی به بغداد آمد و در آنجا زندگانی‎اش را به سر برد و عمر طولانی بیش از ٩٠ سال داشت. شرح حالش در «سیر أعلام النبلاء»، ج١٧، ص٢٤٤ آمده است.

[١٣١]- او ابوالقاسم محمود بن عمر بن محمد خوارزمی زمخشری معتزلی، صاحب تألیفات در تفسیر و غریب الحدیث و علوم عربی است که بیشترشان چاپ شده و در دسترس همگان قرار دارند. وی به سال ٥٣٨هـ ق وفات یافت. شرح حالش در کتاب «سیر أعلام النبلاء»، ج٢٠، صفحات ١٥١-١٥٦ آمده است.