شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

ادله عقلی بر صدق و راستی آنچه پیامبر صلی الله علیه وسلم آورده است

ادله عقلی بر صدق و راستی آنچه پیامبر صلی الله علیه وسلم آورده است

این خبری که پیامبر  ج آورده، ادله عقلی بر صدق و راستی آن گواهی می‎دهند. از جمله این ادله عبارتند از:

١- شکی نیست که انسان گاهی اعتقادات و باورهایی دارد که حق است و گاهی باطل، و انسان موجودی با احساس و بااراده است و به سبب اراده در حرکت و تکاپو می‎باشد، پس به ناچار باید یکی از این دو اعتقاد (اعتقاد درست و اعتقاد نادرست) داشته باشد و به ناچار باید به وسیله دلیلی یکی از آن دو اعتقاد را بر دیگری ترجیح دهد. و ما می‌دانیم که اگر از هر فردی خواسته شود که چیزی را تصدیق کند و در نتیجه نفع ببیند و چیزی را تکذیب نماید در نتیجه ضرر ببیند، با فطرت خود به سوی تصدیق نمودن آن چیز و در نتیجه نفع بردن از آن تمایل پیدا می‎کند. بنابراین، اعتراف به وجود آفریدگار و ایمان به او یا حق است یا باطل. دومی که به طور قطع باطل است در نتیجه تنها این می‎ماند که اعتراف به وجود آفریدگار و ایمان به او حق و فطری است. پس واجب است که در فطرت انسان چیزی باشد که مقتضی معرفت آفریدگار و ایمان به او باشد. سپس یا محبت خدا سودمندتر برای بندگان است یا سودمندتر نیست. دومی که به طور قطع باطل است؛ بنابراین واجب است که در فطرت انسان، محبت چیزی باشد که به وی نفع می‎رساند.

٢- فطرت انسان بر جلب منافع و دفع ضررها به تناسب خود سرشته شده است. در این حال هر چند فطرت هر فردی به تنهایی نمی‎تواند آن را به دست آورد بلکه به سبب و وسیله دیگری همچون آموزش و امثال آن نیاز دارد که به فطرت کمک کند، پس هرگاه شرایط تحقق یابد و مانع منتفی شود، مقتضای آن تحقق می‎یابد.

٣- معلوم است که هر نفسی قابلیت علم و اراده درست را دارد و اگر در نفس نیرویی که قابلیت علم و اراده را دارد، نمی‎بود، صرف تعلیم و تشویق موجب علم و اراده نمی‎شد چون در غیر این صورت اگر جمادات و حیوانات، آموزش می‎یافتند و تشویق می‌شدند باز علم و اراده را کسب نمی‎کردند و معلوم است که حصول اعتراف نفس به آفریدگار، بدون سبب منفصلی از خارج ممکن است و ذات نفس در این امر کافی است. پس هرگاه مقتضی در نفس وجود داشته باشد و عدم معارض به فرض گرفته شود، پس مقتضی سالم از معارض، موجب مقتضای حصول اقرار به سازنده می‎شود. پس معلوم می‎شود که فطرت سالم اگر چیزی برایش پیش نیاید که آن را به فساد کشاند، به وجود سازنده اعتراف کرده و عبادتگذار اوست.

٤- اگر در خارج از فطرت انسان، امر فاسد کننده یا اصلاح کننده وجود نداشته باشد، فطرت انسان مقتضی اصلاح است، چون در فطرت مقتضی علم و اراده موجود است و مانع، منتفی می‎باشد.

از امام ابوحنیفه  / نقل شده که جماعتی از متکلمان خواستار بحث و گفتگو با وی راجع به توحید ربوبیت بودند. امام به آنان گفت: پیش از سخن راجع به این موضوع، از کشتی‎ای در دجله، به من خبر دهید که حرکت می‎کند و خود به خود پر از غذا و وسایل و... می‎شود و به تنهایی در لنگرگاه می‎ایستد و بار را خالی می‎کند و بر می‌گردد، همه اینها بدون تدبیر و دخالت کسی باشد. جماعت گفتند: این محال است و هرگز امکان نمی‎یابد. آنگاه ابوحنیفه  / به آنان گفت: اگر این امر در خصوص کشتی محال است، پس در خصوص کل این جهان چطور است؟ این ماجرا از غیر ایشان هم نقل شده است.

پس اگر کسی اقرار به توحید ربوبیت نمود- توحیدی که مشرکان بدان اقرار می‎نمایند و بسیاری از متصوفان در آن گمراه شده و آن را هدف غایی سالکان راه خدا می‎دانند همچنان که نویسنده کتاب «منازل السائرین»[٧٩] و دیگران می‎گویند- اما او با این وجود در صورتی که خداوند یگانه را نپرستد و از پرستش غیرخدا بیزاری نجوید، همانند دیگر مشرکان، مشرک محسوب می‌شود.

[٧٩]- او ابواسماعیل عبدالله بن محمد بن علی هروی حنبلی مذهب، متوفای سال ٤٨١ هجری قمری می‎باشد. شرح حالش در کتاب «سیر أعلام النبلاء» اثر ذهبی، ج١٨ صص ٥٠٣-٥١٨ آمده است. ابن قیم این کتابش را در سه جلد شرح نموده و آن را «مدارج السالکین» نام نهاده است. این کتاب از بهترین کتاب‌هایی است که در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و عادت دادن آن بر انجام کارهای خیر و متأدب شدن به آداب متقین و صادقین نوشته شده‎اند. ابن قیم در این شرح آراء و نظراتی که مخالف قرآن و سنت پیامبر  ج و روش سلف صالح از صحابه و تابعین است با قلم رسا و علم واسع و فهم درستش گوشزد نموده است. نگا: مدارج السالکین، ج١، صص١٤٦-١٦٩.