شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

نام و نسب او

نام و نسب او

او امام و علامه صدرالدین، ابوالحسن علی[١٢] بن علاءالدین علی بن شمس‎الدین ابوعبدالله محمدبن شرف‎الدین، ابوالبرکات محمد بن عزالدین، ابوالعز صالح بن ابی العز بن وهیب بن عطاء بن جُبیر بن جابر بن وهب اَذرعی الأصل، اهل دمشق، صالحی و حنفی مذهب، معروف به ابن ابی العز می‎باشد.

اَذرعی، منسوب به «اَذرعات» از سرزمین‌های شام است که در هفتاد مایلی دمشق و در جنوب آن واقع شده و امروزه به آن «درعا» می‎گویند که یکی از استان‎های (ولایت‌های) سوریه است.

کتاب‌های شرح حالی که بدانها دسترسی داشته‎ایم، مرد اول این خانواده را که از اَذرِعات به دمشق نقل مکان کرده، نیاورده‎اند تنها قرشیّ صاحب کتاب «الجواهرالمضیة» در شرح حال پدر پدربزرگ شارح گفته که محل تولدش دمشق به سال ٦٤٥ هجری قمری بوده است. این گفته نشان می‎دهد که تغییر مکان این خانواده از اَذرِعات به دمشق و استقرارشان در آنجا، پیش‎تر بوده است.

صالحی، مسنوب به «صالحیة»، شهری نزدیک به دمشق که در منطقه «سفحِ قاسیون» واقع شده که این شهر در سال ٥٥٣ هجری قمری تأسیس شد. در سال ٥٥١ هجری قمری افرادی از طایفه‌ی بنی قدامة مقدسی‎ها به دمشق پناهنده شدند پس از آنکه ناچار شدند از قدس که صلیبی‌‎ها برآنجا سیطره یافته بودند، فرار کنند و به مدت دو سال بیرون از درِ شرقی مسجد ابوصالح مستقر شدند. سپس از آنجا به سفح قاسیون در نزدیکی رودخانه یزید نقل مکان نمودند. آنجا خانه‎ای که اتاقهای زیادی داشت و به دیر حنبلی‎ها معروف شد، برای خود ساختند. پس از آن شروع به ساختن اولین مدرسه در کوه نمودند. این همان مدرسه عمریه[١٣] است که در نهایت استحکام و زیبایی ساخته شده است. سپس ساختماهای دیگری در اطراف آن ساخته شدند و این مکان بعدها به خاطر سکونت مقدسی‌ها در آنجا و مشهور بودنشان با صالحین، به «صالحیه» معروف شد.

«صالحیه» در عصر سلطنت عباسیان، مرکزی عظیم و مستقل از خود شهر دمشق بود. ابن بطوطه که سال ٧٧٦ هجری قمری آنجا را دیده، گفته که این شهر، شهری بزرگ است؛ بازاری دارد که در زیبایی بی‎نظیر است؛ مسجد جامع دارد. مردم صالحیه همگی حنبلی مذهب هستند.

این مقدسی‎ها در شام، مذهب امام را انتشار داده و پیروان این مذهب در آنجا به ویژه در دوما، رُحیبه، بَعلبکّ و ضُمَیر زیاد شدند. آنان چندین مدرسه را در شام تأسیس کردند. در انتشار علوم حدیث چه روایتی و چه درایتی و در تألیف کتاب‌های علم الحدیث و نوشتن آنها، پیشقدم و در نشر و شکوفایی فرهنگ اسلامی سهم وافری داشتند. همچنین در نهضت زن خواهر مرد و بهره‎مند کردن زن از علم سودمند، تأثیر آشکاری داشتند. آنان زن را در حلقه‎های علم و مجالس حدیث می‎آوردند و از میان زنان، دانشمندان و محدثان و فقیهان برخاسته‎اند. امام ذهبی در «مشیخه‌ی» خود، بیشتر از شصت عالم و استاد زن را آورده که از آنان فایده و بهره برده است.

مدارس مقدسی‎ها در زمینه‌ی حدیث و فقه امام احمد و شرح حال پُر از کتاب‌های ارزشمند خطی است. همچنین تألیفات زیادی از آنان و اکثر نسخه‎های خطی که در کتابخانه‌ی ظاهریه در دمشق وجود دارند و از دست اختلاس کنندگان و سارقان و نابودی از آن مدارسی که مقدسی‎ها تأسیس نمودند سالم مانده، در مدارس آنان در شام وجود دارند.

آنان در نشر مذهب سلف صالح و محکم نمودن قواعد این مذهب در شام، نقش بارزی داشتند به گونه‎ای که اثرشان تا زمان ابن تیمیه ادامه داشته، کسی که حقیقت این مذهب به دست وی تبلور یافت و پرچمدار و انتشار دهنده و مدافع این مذهب است.

[١٢]- نامش در کتاب «إبناء الغمر» اثر حافظ ابن حجر، «محمد» آمده که اشتباه است. شاگردش ابن حجر حافظ سخاوی در کتاب «وجیز الکلام» این را تصحیح کرده و در پایان شرح حال وی می‎گوید: استاد ما، اسم او را «محمد» گفته و درست، آن است که ما در اینجا آورده‎ایم. ابن عماد در کتاب «الشذرات» و ابن طولون در کتاب «الثغرالبسام»، اشتباه ابن حجر را تکرار کرده‎اند.

[١٣]- ابوعمر محمد بن احمد بن محمد بن قدامه مقدسی جَمّاعیلی حنبلی مذهب، متوفای سال ٦٠٧ هجری قمری، برادر موفق صاحب کتاب «المغنی» آن را ساخته است. حافظ ضیاء می‎گوید: خداوند متعال، علم فقه، فرائض و نحو، زهد، عمل نیک و برآوردن نیازهای مردم را در وجود او جمع گردانید. ابومظفر نوه ابن جوزی گوید: ابوعمر ابن قدامة مقدسی، بر مذهب سلف صالح بود. عقیده‌ی پاک و خوبی داشت. به قرآن و سنت و آثار روایت شده از صحابه و تابعین تمسک می‎جست و این آثار را به همان صورتی که روایت شده بدون آنکه از پیشوایان دین و دانشمندان مسلمان خُرده‎گیری و انتقاد نماید، مطالعه و مرور می‌کرد. شرح حال وی در کتاب «السیر»، ج٢٢، ص٥-٩ آمده است. در این مدرسه گنجینه‎ای از کتاب‌ها وجود دارد که بی‎نظیر است. دست اختلاس کنندگان و سارقان به آن رسید و کتاب‌های زیادی برده شد، سپس بقیه کتابها- که به نسبت آنچه قبلاً آنجا بوده، ناچیز است- به کتابخانه ظاهریه منتقل شد. آثار این مدرسه تا امروز باقی است اما از علم هیچ اثری در آن دیده نمی‌شود.