شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

شاگردان وی

شاگردان وی

همچنین طلبه‌هایی که به سوی ابن ابی العز روی می‎آوردند و در مدارس مختلف از او علم و دانش کسب می‎کردند، در کتاب‌های شرح حالی که به دست ما رسیده، نامی از آنها نمی‎بینیم بجز آنچه که امام سخاوی در کتاب «وجیز الکلام» و «الضوءاللامع» آورده که ابن دیری[٢٩]- که یکی از اساتید امام سخاوی بوده- شارح ابن ابی العز به او اجازه فتوا داده است.

[٢٩]- در کتاب «الضوءاللامع»، ج٣ ص٢٤٩-٢٥٣ راجع به شرح حال ابن دیری آمده است: او، سعد بن محمد بن عبدالله بن سعد بن ابی بکر بن مصلح بن ابی بکر بن سعد، قاضی سعدالدین، شیخ مذهب، عالم بزرگ، پرچمدار تفسیر، ابوسعادات ابن القاضی شمس‎الدین نابلسی الأصل، مقدسی، حنفی مذهب، مقیم قاهره، معروف به ابن دیری است. دیری، منسوب به مکانی در «مردا» در کوه «نابلس» یا منسوب به دیری است که در «حارة المرادویین» بیت المقدس واقع شده است. وی به سال ٧٦٨ هجری قمری به دنیا آمد. قرآن و بسیاری از کتاب‌های مختصر فقهی و اصول را حفظ نمود. در محضر پدرش و بسیاری از دانشمندان کسب علم نموده و جماعتی از علما از جمله علی بن علی بن محمد بن ابی العز به او اجازه فتوا داده‎اند. او به حفظ مسائل فقهی و سبب نزول وقایع و آگاهی از دلایل و مدارک و اطلاع از اختلاف نظرهای علما، معروف بود و مردم از درس‎ها و فتواهایش بهره می‎بردند. سپس به مصر رفت و آنجا در سال ٨٤٢ هجری قمری به جای «بدرعینی» قضاوت حنفی‎ها را به مدت ٢٥ سال به عهده گرفت. پس از آن، بینایی‎اش ضعیف شد و شش ماه قبل از وفاتش از قضاوت کنار کشید. وی به سال ٨٦٧ هجری قمری در مصر وفات یافت. ابن دیری، امام، دانشمند و علامه بود. وی در آگاهی از مذهبش به مانند کوه بود. دارای حافظه‎ای قوی حتی در سن پیری و دارای ادراک سریعی بود. در مباحثه و گفتگو و علم و بحث با بزرگان و پیشوایان، تمایل زیادی داشت و در استدلال خیلی توانا بود تا جایی که همیشه بر طرف مقابلش غالب می‌شد. به تفسیر به ویژه معانی آیات قرآن، عنایت خاصی داشت و احادیث زیادی حفظ می‎کرد که قابل توصیف نیست. او در بیان، فصاحت و نطقِ عجیبی داشت که در وصف نمی‎گنجد اما در عین حال، عبارات و سخنانش سهل بود... شاگردان زیادی داشت و بزرگان از هر مذهب و هر نقطه‎ای به سوی او روی می‎آوردند و از او علم و دانش کسب می‎کردند تا جایی که مردمان نسل به نسل از او علم می‎گرفتند. فتواهایش در سایر نقاط کره زمین پخش می‎شد. من چیزهایی بر او خواندم و خلاصه‎ای از فواید و نظم او نوشتم و بسیاری ازآن را در «معجم» خود و «الذیل علی رفع الإصر» آوردم.