محبت و دوستی خدا آن گونه که لایق اوست
اما محبت و دوستی خدا آن گونه که لایق اوست، همانند دیگر صفات خداست. حدیثی که در «صحیح» از ابوسعید خدری از پیامبر ج ثابت شده، مدلول آیه فوق الذکر در این خصوص را تأیید میکند، آنجا که پیامبر ج میفرمایند: «لو کنت متخذاً من أهل الأرض خليلاً، لاتخذت أبابکر خليلاً، ولکن صاحبکم خليل الله»[٦٦١] «اگر از میان مردمان روی زمین دوستی صمیمی را میگرفتم، قطعاً ابوبکر را دوست صمیمی خود میگرفتم. اما رفیق شما دوست صمیمی خداست». منظور خودش است.
در روایت دیگری آمده است: «إني أبرأ إلی کل خليل من خلته، ولو کنت متخذاً من أهل الأرض خليلاً لاتخذت أبابکر خليلاً»[٦٦٢] «همانا من به هر دوست صمیمی از دوستیاش برائت میجویم، و اگر من از میان مردم روی زمین دوستی صمیمی را برای خود میگرفتم قطعاً ابوبکر را به دوست صمیمی خود میگرفتم».
در روایت دیگری آمده است: «إن الله اتخذني خليلاً کما اتخذ إبراهيم خليلاً»[٦٦٣] «همانا خداوند مرا به دوست صمیمی خود گرفت همان طور که ابراهیم را به دوست صمیمی خود گرفت».
پس پیامبر ج روشن ساخت که در صلاحیت او نیست که از میان مخلوقات دوستی صمیمی را برای خود بگیرد، و بیان کرد که اگر این کار ممکن بود، قطعاً مستحقترین فرد به این امر، ابوبکر صدیق بود، با وجودی که پیامبر ج اظهار داشت که او اشخاص را دوست میدارد، مانند فرمودهاش به معاذ[٦٦٤] که: «و الله إني لأحبك»[٦٦٥] «به خدا، من تو را دوست دارم». همچنین آن حضرت به انصار گفتند: که آنان را دوست دارد. زید بن حارثه و پسرش اسامه، محبوب رسول خدا ج بودند. عمروبن عاص به او گفت: چه کسی نزد تو از همه محبوبتر است؟ فرمود: «عایشه». گفت: از میان مردان چه کسی؟ فرمود: «أبوها»[٦٦٦]: «پدرش» یعنی ابوبکر صدیق.
[٦٦١]- تخریج آن قبلاً ذکر شد.
[٦٦٢]- تخریج آن قبلاً ذکر شد.
[٦٦٣]- تخریج آن قبلاً ذکر شد.
[٦٦٤]- این کلمه از نسخه خطی (ب) افتاده است.
[٦٦٥]- ابوداود به شماره: ١٥٢٢؛ احمد در «المسند»، ٥/٢٤٥ و ٢٤٧؛ نسائی در سنن خود، ٣/٥٣، و در «الیوم و اللیلة»، به شماره: ١٠٩؛ ابن سنی به شماره: ١٩٨؛ بخاری در «الأدب المفرد» به شماره: ٦٩٠؛ ابو نعیم در «الحلیة»، ١/٢٤١ و ٥/١٣٠؛ و طبرانی در «المعجم الکبیر»، ج ٢٧ به شماره: ١١٠ از طریق روایت معاذ بن جبل آن را روایت کرده که رسول خدا ج دست معاذ را گرفت و فرمود: «يا معاذ و الله إني لأحبك» «ای معاذ! به خدا قسم، من تو را دوست دارم». آنگاه فرمود: «أوصيك يا معاذ لاتدعن في دبر کل صلاة أن تقول: اللهم أعنی علی ذکرك وشکرك وحسن عبادتك» «ای معاذ به تو توصیه میکنیم که پس از هر نمازی این دعا را رها نکنی «اللهم أعنی علی ذکرك وشکرك وحسن عبادتك» «خدایا مرا بر ذکر و شکرگذاری تو و عبادت نیک تو، یاری کن». اسناد ان صحیح است، و ابن خزیمه به شماره: ٧٥١؛ ابن حبان به شماره: ٢٣٤٥؛ و حاکم در «المستدرک» ١/٢٧٣ آن را صحیح دانستهاند و ذهبی هم با آن موافقت نموده است.
[٦٦٦]- بخاری به شمارههای: ٣٦٦٢ و ٤٣٥٨؛ مسلم به شماره: ٢٣٨٤؛ ترمذی به شماره: ٣٨٨٥؛ احمد در «المسند» ٤/٢٠٣، و در «الفضائل»، به شمارههای: ٢١٤، ١٢١٨ و ١٦٣٧؛ سنائی در «السنن الکبری» آن گونه که در «التحفة»، ٨/١٥٤ آمده؛ حاکم در «المستدرک»، ٤/١٢؛ و بغوی به شماره: ٣٨٦٩ آن را روایت کردهاند.