سراها سه تا هستند و هر کدام احکامی برای خود دارند
خلاصه؛ سراها سه تا هستند[٩٨٩]: سرای دنیا، سرای برزخ و سرای آخرت. و خداوند برای هر کدام احکام ویژهای قرار داده است. او این انسان را از جسم و روح ترکیب نموده و احکام دنیا را برای جسمها قرار داده و روحها تابع جسمها هستند، و احکام برزخ را برای روحها قرار داده و جسمها تابع روحها هستند. پس وقتی روز حشر اجساد و برخاستن مردم از قبرهایشان آمد، نعمتها و عذاب و تمامی احکام هم برای روحهاست و هم برای جسمها. وقتی به این مطلب خوب بیندیشی، برایت روشن میشود که باغی از باغهای بهشت بودن قبر یا گودالی از گودالهای جهنم بودن قبر، با عقل مطابقت دارد، و برایت روشن میشود که این امر، حق است و هیچ شکی در آن نیست، و بدین طریق مؤمنان به غیب از دیگران مشخص و متمایز میشوند.
باید دانست[٩٩٠] که آتش و نعمتهایی که در قبر وجود دارد از جنس آتش و نعمتهای دنیا نیست هرچند خداوند متعال، خاک و سنگهایی که در بالا و زیر انسان است را بر او حرارت میدهد تا اینکه حرارت و گرمی از آتش دنیا شدیدتر باشد، و اگر اهل دنیا آن را لمس میکردند، آن را احساس نمیکردند. عجیبتر از این، آن است که دو نفر در کنار هم دفن میشوند و این یکی در گودالی از گودالهای جهنم است و آن یکی در باغی از باغهای بهشت قرار دارد، که حرارت و گرمای جهنم آن یکی به همسایهاش نمیرسد و نعمت و خوشی این یکی به همسایهاش نمیرسد. قدرت و توانایی خدا وسیعتر و عجیبتر از این است، ولی نفسها آزمند و حریص تکذیب چیزی است که به آن احاطه علمی ندارد در حالی که خداوند در همین دنیا شگفتیهای قدرت خویش را که بیشتر و رساتر از این است، بارها و بارها به ما نشان داده است. و هرگاه خدا بخواهد که برخی از بندگانش را بر آن مطلع کند، قطعاً او را مطلع و آگاه میکند و آن را بر دیگران پنهان میدارد. در حقیقت اگر خداوند تمامی بندگانش را بر شگفتیهای قدرت خویش آگاه میکرد، حکمت تکلیف و ایمان به غیب از بین میرفت و مردم همدیگر را دفن نمیکردند؛ همچنان که در «صحیح» از پیامبر ج آمده که ایشان میفرمایند: «لو لا أن لاتدافنوا، لدعوت الله أن يسمعکم من عذاب القبر ما أسمع»[٩٩١] «اگر به خاطر این نبود که همدیگر را دفن نمیکردید، قطعاً از خدا میخواستم که عذاب قبر را که من میشنوم به شما بشنواند». و چون این حکمت به نسبت چهارپایان، منتفی است، چهارپایان عذاب قبر را میشنوند و آن را احساس میکنند.
[٩٨٩]- نگا: «الروح»، صفحات ٨٨-٩٠.
[٩٩٠]- نگا: «الروح»، صص ٩٢-٩٣.
[٩٩١]- قسمتی از حدیثی است که مسلم به شماره: ٢٨٦٧؛ احمد در مسند خود، ٥/١٩٠؛ ابن منده به شماره: ١٠٦٥؛ و بیهقی در «عذاب القبر» به شماره: ٨٩ از طریق روایت زیدبن ثابت آن را آوردهاند. در همین باب مسلم به شماره: ٢٨٦٨؛ احمد در مسند خود، ٣/١١٤، ١٥٣، ١٧٥، ٢٠١، ٢٧٣ و ٢٨٤؛ و نسائی، ٤/١٠٢ حدیثی را از طریق انس بن مالک روایت کردهاند.