شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

عقیده‌ی جامع

عقیده‌ی جامع

چرا در قرون نخست اسلامی و پس از آن، قرن‌های چهارم و پنجم و ششم هجری و سپس در عصر ابن تیمیه و عصرهای بعدی تا به امروز به عقیده اهتمام شده و از منابع و مسیر تاریخی‎اش بحث شده است؟

در پاسخ باید گفت:

١- تنها اصول حق است که مردم را جمع می‎گرداند هر اندازه مکان‌هایشان متعدد باشد و از نظر زمانی با هم فاصله زیادی داشته باشند و هر اندازه در فروع فقهی با هم اختلاف نظر داشته باشند.

همانا نصوصی که بدان اشاره کردیم و نصوصی که از مفهوم عقیده در نظر حنفی‎ها و حنبلی‎ها و مالکی‎ها و شافعی‎ها و ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب و ملک عبدالعزیز بحث می‎کند، این نصوص تنها در مفهوم با هم مطابقت نمی‎کنند و بس، بلکه در لفظ نیز با هم مطابقت می‌کنند.

این برهان آشکار بر امور زیر است:

الف) صدور از دو اصل معصوم و خطاناپذیر قرآن و سنت.

ب) صحت منهج علمی در اعتقاد و فهم.

ج) دقت پایبندی به این منهج.

حق در هر زمان و مکانی، حق است. وقتی شیوه‌ی برداشت و شیوه‌ی فهم صحیح باشد و صداقت و راستی در پایبندی بدان حاصل شود، مردم بر حق جمع می‎شوند هر چند زمان و مکان میانشان فاصله ایجاد کنند.

پیامبران و فرستادگان الهی- درود و سلام خداوند بر همه شان باد- بر اصل دیانت اتفاق داشته‎اند هر چند یکدیگر را ندیده و در زمان‌هائی ظهور یافته‎اند که خیلی دور از هم بوده‎اند: ﴿۞شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحٗا وَٱلَّذِيٓ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ وَمَا وَصَّيۡنَا بِهِۦٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰٓۖ أَنۡ أَقِيمُواْ ٱلدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِيهِۚ[الشورى: ١٣] «خداوند آئینی را برای شما (مؤمنان) بیان داشته و روشن نموده است که آن را به نوح توصیه کرده است و ما آن را به تو وحی و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نموده‌ایم (به همه آنان سفارش کرده‌ایم که اصول) دین را پابرجا دارید و در آن تفرّقه نکنید».

مسلمانان هم به اقتدا و پیروی از پیامبران در اتفاق و جمع شدن بر اصول، امر شده‎اند.

٢- عقیده، مذهبی اجتهادی نیست بلکه میزان ثابتی است که تغییر و دگرگونی هیچ‎گاه بدان راه نمی‎یابد.

همانا عقیده، شناخت مقصود خداوند متعال در دیانت و فرستادن پیامبران و فرو فرستادن کتاب‌های آسمانی و آفرینش جن و انسان، سپس استقامت برآن و عمل به مقتضای آن است.

پیامبرگرامی اسلام  ج در علم به مقصود خداوند و عمل به مقتضای آن، پیشوا و پیشقدم است.

صحابه و قرون برتر اسلامی در اعتقاد به حق، به پیامبر  ج اقتدا نموده‎اند.

خداوند متعال هم در هر عصری، پیشوایانی را جهت تبیین و روشن نمودن اعتقاد صحیح که همان عقیده جامع است، هدایت نموده است.

بهترین دلیل که نشان می‎دهد اعتقاد صحیح، جدا کننده‌ی حق از باطل می‎باشد، این است که:

کسانی که پایبند این عقیده‎اند، بر مسیر درست دین استقامت ورزیده و در علم و دعوت و حکم و عمل و جهاد، اصلاح شده دیگران را اصلاح کرده‎اند. و کسانی که از این عقیده دوری گرفته‎اند، هر کدام راهی را در پیش گرفته و از هم فاصله گرفته‎اند و فهم و درکشان بی‎فایده شده و گفتار و کردارشان متضاد شده و خودشان فاسد شده و دیگران را به فساد کشانده‎اند: ﴿فَمَاذَا بَعۡدَ ٱلۡحَقِّ إِلَّا ٱلضَّلَٰلُۖ[يونس: ٣٢] «آیا سوای حق جز گمراهی است‌؟».

ابن تیمیه  / می‌گوید: «طریقه‌ی آنان- یعنی اهل سنت و جماعت- دین اسلامی است که خداوند، حضرت محمد  ج را با آن مبعوث نموده، اما از آنجایی که پیامبر  ج خبر داده که: «امتش به هفتاد و سه فرقه، تبدیل می‌شوند که جز یک فرقه همه‎شان در آتش دوزخ‎اند» و آن یک فرقه هم اهل سنت و جماعت می‎باشد، و در حدیث دیگری از پیامبر  ج آمده که آن حضرت فرمودند: «هُم من کان علی مثلِ ما عليه اليوم وأصحابي» «آن یک فرقه، کسانی‎اند که بر روشی هستند که امروز من و یارانم برآنیم» از این رو کسانی که به اسلام خالص و دور از هر نوع شائبه‎ای پایبندند، اهل سنت و جماعتند که در میانشان، صدیقین و شهداء و صالحین وجود دارند و بعضی از آنان پیشوایان و چراغ‎های هدایت و صاحب مناقب و فضائل‎اند، و در میان این گروه، پیشوایان و بزرگانی هستند که همه مسلمانان بر هدایت و درایتشان اتفاق نظر دارند.

اینان طائفه‌ی پیروزی هستند که پیامبر  ج درباره‎شان فرموده: «لا تزال طائفة من أمتي علی الحق ظاهرين، لايضرهم من خذلهم، ولا من خالفهم حتی تقوم السّاعة»[٧] «پیوسته گروهی از امت من آشکار بر راه حق هستند که کسانی که از آنان شکست خورده‎اند و کسانی که مخالف آنان‎اند، به ایشان هیچ ضرری نمی‎رسانند تا اینکه قیامت برپا می‎شود».

ابن تیمیه می‎افزاید: «سپس نایب سلطان راجع به اعتقاد پرسید، ابن تیمیه در جواب گفت: اعتقاد از من و از کسی که بزرگتر از من است، گرفته نمی‎شود، بلکه اعتقاد از خداوند متعال و رسول خدا  ج و اجماع سلف صالح گرفته می‎شود، یعنی از قرآن و احادیث بخاری و مسلم و دیگر احادیث معروف، و آنچه از سلف صالح به ثبوت رسیده، گرفته می‌شود»[٨].

وی در جای دیگری می‌گوید: «گویم نه به خدا، این عقیده اختصاص به احمد بن حنبل ندارد بلکه این عقیده‌ی سلف صالح و پیشوایان اهل حدیث است. همچنین گویم: این عقیده، عقیده‌ی رسول خدا  ج است و هر چیزی که درباره‌ی عقیده می‎گویم، آیه‎ای یا حدیثی یا اجماعی از سلف صالح را درباره‌ی آن می‎آورم و کسانی را که اجماع را از سلف صالح نقل کرده‎اند از تمامی گروه‎های مسلمانان و فقهای چهارگانه و متکلمین و محدثین و اهل تصوف ذکر می‎کنم»[٩].

٣- همانا روی آوردن اسلامی معاصر به سوی بازگشت به دین باید بر اساس این عقیده‌ی جامع پایه‎گذاری شود و باید به اصول دور از هر گمراهی و انحراف برگردانده شود.

بنیان هر اندازه بلند باشد، فرو خواهد ریخت و افق هر اندازه گسترده باشد، تاریک خواهد شد مادام که بنیان بر اساس عقیده‌ی پاک و نجات‎بخش بنا نشود مادام که افق گسترده از نور این عقیده، روشنائی برنگیرد.

همانا این عقیده‌ی حق است که به بیداری جدید اسلامی نشان می‎دهد که: چگونه ایمان بیاورد، چگونه فهم کند و چگونه عمل نماید؟

این عقیده‌ی است که به دعوتگران و مصلحان نشان می‎دهد که چگونه مطابق منهج صحیح به سوی اسلام دعوت کنند در نتیجه آنان از روی علم و آگاهی فتوا می‎دهند و به نرمی، دیگران را به سوی اسلام فرا می‎خوانند و به دانشمندان و پیشوایان گذشته خود احترام می‎گذارند و به آنان اقتدا می‌نمایند و آنان را به نیکی نام می‎برند.

همچنین این عقیده است که به مسلمانان نشان می‎دهد که چگونه بر وحدت جماعت محافظت کنند. امام دعوتگر، ابن تیمیه  / تقریباً در هر مجلس بحث و مناظره‎ای خیلی زیاد این جملات را تکرار می‎کرد: «همانا خداوند متعال ما را به جماعت و وحدت و توافق امر کرده و از تفرقه و اختلاف نهی نموده است. پروردگار ما یکی است، پیامبر ما یکی است، کتاب ما یکی است. و اصول دین هم، سلف صالح و پیشوایان اسلام در آن هیچ اختلافی ندارند و اختلاف در آن جایز نیست، چون خداوند متعال می‎فرماید: ﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ[آل عمران: ١٠٣] «و همگی به رشته‌ی (ناگسستنی قرآن) خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید».

باز ابن تیمیه می‌گوید: «بر هر مسلمانی که به شهری از شهرهای مسلمانان می‎رود، واجب است که همراه مسلمانان آن شهر نماز جمعه و نمازهای جماعت را بخواند، با آنان دشمنی نکند هر چند بعضی از آنان را گمراه یا منحرف بداند. اگر توانست آنان را هدایت کند، این کار را بکند و اگر نتوانست تکلیفی بر او نیست چون خداوند کسی را جز به اندازه‌ی توانایی‎اش مکلف نمی‎کند».

در منهج اسلام، میان توحید خدا و وحدت مسلمانان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. پیامبر  ج توحید خدا و وحدت مسلمانان را با هم آورده می‎فرماید: «إن الله يرضی لکم ثلاثاً، ويکره لکم ثلاثاً: يرضی لکم أن تعبدوا الله ولاتشرکوا به شيئاً، وأن تعتصموا بحبل الله جميعاً ولا تفرّقوا...» «خدا سه چیز را برای شما می‎پسندد و سه چیز را برایتان نمی‎پسندد: برایتان می‎پسندد که خدا را پرستش نمایید و چیزی را شریک او نسازید و همگی به رشته‌ی الهی درآویزید و پراکنده نشوید...».

[٧]- فتاوای ابن تیمیه، ٣/١٥٩.

[٨]- همان.

[٩]- همان، ٣/١٨٩.