آفرینش مخلوقات توسط خدا در حالی که خدا نسبت به آنها علم داشت
شرح عبارت: «خَلَقَ» یعنی به وجود آورد، پدید آورد، آفرید. و «خَلَقَ» به معنای «قَدَّرَ» هم آمده، یعنی اندازهگیری کرد. «الخلق» مصدر است و در اینجا به معنای «مخلوق» است. عبارت «بعِلمه» حال است و محلاً منصوب؛ یعنی: مخلوقات را پدید آورد در حالی که نسبت به آنها علم داشت. خداوند متعال میفرماید: ﴿أَلَا يَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ١٤﴾[الملك: ١٤] «آیا کسی که آفریده است نمیداند؟ حال آنکه او باریک بین آگاه است». در جای دیگری میفرماید: ﴿۞وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَيۡبِ لَا يَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَۚ وَيَعۡلَمُ مَا فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۚ وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعۡلَمُهَا وَلَا حَبَّةٖ فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَلَا رَطۡبٖ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٖ٥٩ وَهُوَ ٱلَّذِي يَتَوَفَّىٰكُم بِٱلَّيۡلِ وَيَعۡلَمُ مَا جَرَحۡتُم بِٱلنَّهَارِ﴾[الأنعام: ٥٩-٦٠] «و کلیدهای غیب نزد اوست. کسی جز او آن را نمیداند، و هرچه در خشکی و دریاست میداند، و هیچ برگی نمیافتد مگر آنکه بدان آگاه است، و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تَر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشن [درج] است. و اوست که روح شما را شبانگاه [در خواب] برمیگیرد و آنچه در روز کردهاید میداند...» در این آیات، ردّی است بر معتزلیها.
امام عبدالعزیز مکی[١٨٥] رفیق و همنشین امام شافعی / در کتاب «الحَیدة» که در آن مناظرهاش با بشر مریسی نزد مأمون موقعی که درباره علم خدا از او پرسید، نقل کرده، میگوید: بشر گفت، میگویم: «لا يجهل»: «خدا نادان نیست». امام عبدالعزیز سؤال درباره صفت علم را تکرار میکرد تا بشر مریسی به علم خدا اقرار نماید اما بشر میگفت: «لا يجهل»: «خدا نادان نیست»، و اعتراف نمیکرد که خداوند عالم است. امام عبدالعزیز گفت: در نفی جهل، مدح و ستایشی نیست، چون [اگر بگویم]: این استوانه نادان نیست، [علم برای آن اثبات نشده است] و خداوند متعال، پیامبران و فرشتگان و مؤمنان را به علم ستوده نه به نفی جهل. پس هر کس علم را اثبات نماید، جهل را هم نفی کرده اما هر کس جهل را نفی کند، علم را اثبات نکرده است و بر بندگان واجب است که آنچه را که خدای خود اثبات نموده، اثبات نمایند، و آنچه را که نفی کرده، نفی کنند و از آنچه خدا از آن دست برداشته، دست بردارند[١٨٦].
دلیل عقلی بر علم خداوند متعال این است که: محال است خداوند در صورت جهل، مخلوقات را به وجود آورد و چون به وجود آوردن مخلوقات به وسیله اراده خودش است و اراده هم مستلزم تصور چیز اراده شده است و تصور چیز اراده شده هم، علم به چیز اراده شده است، پس به وجود آورن اشیاء مستلزم اراده است و اراده هم مستلزم علم است، پس به وجود آوردن اشیاء مستلزم علم میباشد. و چون در آفریدهها محکمکاری و نظم خاصی وجود دارد که مستلزم آن است فاعل اینها نسبت به آنها علم داشته؛ زیرا کار محکم و منظم محال است که از غیر عالم صادر شود. چون از میان آفریدهها، موجوداتی هستند که عالم باشند و علم هم صفت کمال است. و ممتنع و محال است که خالق، عالم نباشد. برای اثبات علم خدا دو راه وجود دارد:
اوّل- گفته شود: ما به طور بدیهی و ضروری میدانیم که خالق کاملتر از مخلوق و واجب، کاملتر از ممکن است. و به طور بدیهی و ضروری میدانیم که اگر ما دو چیز را فرض کنیم که یکیشان، عالم و دیگری غیرعالم، باشد، عالم کاملتر از غیرعالم است. پس اگر خالق، عالم نمیبود، لازم میآمد که ممکن، کاملتر از او باشد و این ممتنع و محال است.
دوّم- گفته شود: هر علمی در امور ممکنی که همگی مخلوق هستند، از جانب خداست و محال است که فاعل و به وجود آورنده کمال، از علم بیبهره باشد بلکه او به علم از همه مستحقتر است. و صفت برتر از آنِ خداوند متعال میباشد، که خدا و مخلوقات نه در قیاس تمثیلی و نه در قیاس شمولی با هم یکسان و برابر نیستند بلکه هر کمالی که برای مخلوق ثابت شده، خالق به آن کمال مستحقتر است و هر نقصی که مخلوق از آن منزه شده، خالق به طریق اولی از آن منزه است.
***
قوله: «و قَدَّرَ لَهُم أقداراً».
ترجمه: «خدا برای مخلوقات، اندازههای معینی در نظر گرفت».
شرح عبارت: خداوند متعال میفرماید: ﴿وَخَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِيرٗا٢﴾[الفرقان: ٢] «و هر چیزی را آفرید و حدّ و اندازهای برای آن تدبیر نموده است». ﴿إِنَّا كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ٤٩﴾[القمر: ٤٩] «همانا ما هر چیزی را به اندازه آفریدهایم». ﴿وَكَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قَدَرٗا مَّقۡدُورًا٣٨﴾[الأحزاب: ٣٨] «و فرمان خدا همواره سنجیده و حساب شده است». ﴿ٱلَّذِي خَلَقَ فَسَوَّىٰ٢ وَٱلَّذِي قَدَّرَ فَهَدَىٰ٣﴾[الأعلى: ٢-٣] «همان که آفرید و سامان داد، و آن که تقدیر کرد و هدایت نمود».
و در صحیح مسلم از عبدالله بن عمرو ب از پیامبر ج آمده که آن حضرت فرمودند: «قَدَّر الله مقاديرَ الخلقِ قَبلَ أن يَخلُقَ السَّمواتِ والأرضَ بخمسينَ ألفَ سَنةٍ، وکانَ عَرشُهُ عَلی الماءِ»[١٨٧]: «خداوند پنجاه هزار سال قبل ازآفرینش آسمانها و زمین، اندازههای مخلوقات را تعیین نمود».
***
قوله: «وضَرَبَ لَهُم آجَالاً».
ترجمه: «و برای مخلوقات مدتهای معینی قرار داد».
[١٨٥]- او عبدالعزیز بن یحیی بن عبدالعزیز کتانی مکی از اصحاب و رفیقان امام شافعی است که علم و فقه را از امام شافعی گرفتهاست، و به فضل و بزرگی او اعتراف دارند. او بخاطر زشت روئیاش ملقب به «غول» بود. در زمان مأمون به بغداد رفت و میان او و بشر مریسی راجع به قرآن مناظرهاش صورت گرفت. وی به سال ٢٤٠هـ.ق وفات یافت. کتاب «الحیدة»- که در قضیه خلق قرآن ردّی است بر معتزلیها- کتابی است که شارح از وی نقل کرده اما نسبت این کتاب به امام عبدالعزیز مکی به صحت نرسیده و بنا به گفته امام ذهبی و شاگردش سبکی، ثابت نشده که این کتاب از آنِ وی باشد. به «میزان الاعتدال»، ج٢ ص٦٣٩؛ و «طبقات الشافعی» اثر سبکی، ج٢ ص١٤٥ مراجعه کنید. «الحیدة» مصدر است. حاد عن الشی یحید: وقتی که از آن منحرف میشود و عدول میکند. شیخ الاسلام ابن تیمیه در کتاب «درءتعارض العقل و النقل» عباراتی از این کتاب را نقل کرده و بر آن حاشیه نوشته است. نگا: ٢/٢٤٥-٢٥٢، ٢٦١-٢٦٣، ٢٦٦، ٢٧٠-٢٧٣، ٢٨١، ٢٨٨، ٢٩٠-٢٩١ و ٦/١١٥.
[١٨٦]- الحیدة، صص٥٥ و ٥٦ با تحقیق جمیل صلیبا. آنچه میان دو کروشه اشت، از محقق میباشد.
[١٨٧]- تخریج آن گذشت.