جماعت، حق است و جدایی، انحراف
خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَيِّنَٰتُۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ١٠٥﴾[آل عمران: ١٠٥]
«و همانند کسانی نباشید که پس از آمدن دلایل روشنگر برای ایشان، پراکنده شدند و اختلاف کردند، و اینانند که عذابی بزرگ خواهند داشت».
در جای دیگری میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمۡ وَكَانُواْ شِيَعٗا لَّسۡتَ مِنۡهُمۡ فِي شَيۡءٍۚ إِنَّمَآ أَمۡرُهُمۡ إِلَى ٱللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَفۡعَلُونَ١٥٩﴾[الأنعام: ١٥٩]
«به راستی کسانی که دینشان را دستخوش تفرقه ساختند و فرقه فرقه شدند، تو را با آنان کاری نیست، سروکارشان قطعاً با خداست، آنگاه به کاری که انجام میدادند آگاهشان خواهد کرد».
همچنین میفرماید:
﴿وَلَا يَزَالُونَ مُخۡتَلِفِينَ١١٨ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَۚ﴾[هود: ١١٨-١١٩]
«و حال آنکه آنها همواره در اختلافند مگر کسی که پروردگارت به او مرحمتی کند».
خداوند در این آیه، اهل رحمت را از اختلاف، استثنا کرده است.
خداوند بلندمرتبه در جای دیگری میفرماید:
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ نَزَّلَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّۗ وَإِنَّ ٱلَّذِينَ ٱخۡتَلَفُواْ فِي ٱلۡكِتَٰبِ لَفِي شِقَاقِۢ بَعِيدٖ١٧٦﴾[البقرة: ١٧٦]
«این بدان سبب است که خدا این کتاب را به حق فرستاد و آنان که درباره کتاب به اختلاف پرداختند، بیگمان در ستیزه دوری هستند».
قبلاً این حدیث پیامبر ج آورده شد که آن حضرت فرمودند: «إنّ أهل الکتابين افترقوا في دينهم علی ثنتين وسبعين ملّةً، وإنّ هذه الأمّة ستفترق علی ثلاث وسبعين ملّةً، يعنی الأهواء، کلّها في النار إلاّ واحدةٌ وهي الجماعة»[١٣٥٤] «همانا اهل دو کتاب آسمانی (یهود و نصارا) در دینشان به هفتاد و دو فرقه جدا شدند، و این امت به هفتاد و سه فرقه جدا خواهد شد، که همهشان در آتشاند جز یک فرقه، و آن هم جماعت میباشد».
در روایتی دیگر آمده است: صحابه گفتند: آن یک فرقه کدام است ای رسول خدا؟ آن حضرت فرمود: «ما أنا عليه وأصحابي» «فرقهای که من و یارانم بر آن هستیم». پس پیامبر ج تبیین و روشن نمود که اختلافکنندگان و فرقه فرقهشدگان همگی هلاک و نابود هستند جز اهل سنت و جماعت. و نیز بیان نمود که اختلاف، قطعاً واقع میشود.
امام احمد از معاذبن جبل روایت کرده که پیامبر ج فرمودند: «إنّ الشيطان[١٣٥٥] ذئب الإنسان کذئب الغنم يأخذ الشاردة القاصية، فإياکم والشّعاب، وعليکم بالجماعة، والعامة، والمسجد»[١٣٥٦] «همانا شیطان، گرگ انسان است، مانند گرگ گوسفندان که گوسفندی را که از گله جدا شده میخورد. پس از جدایی و پراکندگی دوری کنید و پایبند جماعت و اکثریت (عموم مسلمانها) و مسجد باشید».
در «صحیحین» از پیامبر ج روایت است که آن حضرت، وقتی این آیه نازل شد:
﴿أَوۡ مِن تَحۡتِ أَرۡجُلِكُمۡ﴾[الأنعام: ٦٥]
«یا از زیر پاهایتان».
فرمود: «أعوذ بوجهك» «به ذات تو پناه میبرم».
﴿أَوۡ يَلۡبِسَكُمۡ شِيَعٗا وَيُذِيقَ بَعۡضَكُم بَأۡسَ بَعۡضٍۗ﴾[الأنعام: ٦٥]
«یا شما را دچار تفرقه و گروهها سازد و شرارت برخیتان را به برخی دیگر بچشاند».
آنگاه فرمود: «هاتان أهون»[١٣٥٧] «این دو سبکترند».
آیه فوق نشان داد که حتماً آنان را دچار تفرقه و گروهها میسازد و شرارت برخیشان را به برخی دیگر میچشاند با وجودی که پیامبر ج از این حال اعلام برائت و بیزاری نمود و آنان در زمان جاهلیت بودند. به همین خاطر زهری گوید: فتنه زمانی روی داد که یاران رسول خدا ج همگی جمع شده بودند و حضور داشتند، پس بر این مطلب اجماع کردند که هر خون یا مال یا ناموسی که به خاطر تأویل قرآن، از بین رود آن خون مهدور است و به آنان منزلت و موقعیت جاهلیت دادند[١٣٥٨].
مالک با اسناد ثابت خود از عایشه ل روایت کرده که او میگفت: مردم عمل به این آیه را ترک کردهاند:
﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَاۖ﴾[١٣٥٩][الحجرات: ٩]
«و اگر دو طایفه از مؤمنان با هم جنگیدند، میان آن دو را اصلاح کنید».
چون وقتی مسلمانان با هم جنگیدند، واجب است مطابق دستور خداوند متعال، میان آنان اصلاح شود، پس وقتی بدان عمل نشده، فتنه و جاهلیت به وجود آمده است.
[١٣٥٤]- حدیثی صحیح است. تخریج آن قبلا گذشت.
[١٣٥٥]- در اصل نسخههای خطی «بیاض» آمده و کلمه «الشیطان» را از «مسند» گرفتیم.
[١٣٥٦]- احمد در «المسند»، ٥/٢٣٢-٢٣٣ از طریق روح آن را روایت کرده که روح گوید: سعید از قتاده برای ما نقل کرد و گفت: علاءبن زیاد از معاذبن جبل برای ما نقل کرد و گفت:... این سند صحیح است فقط روایت علاء بن زیاد از معاذ، مرسل میباشد. همچنین احمد در «المسند»، ٥/٣٤٣ از طریق قتاده از علاء بن زیاد از مردی که برایش نقل کرد و او به آن مرد، اطمینان میکرد، از معاذبن جبل آن را روایت کرده است. ابونعیم در «الحلیة»، ٢/٢٤٧؛ و طبرانی در «المعجم الکبیر»، ج ٢٠ به شمارههای: ٣٤٤ و ٣٤٥ آن را روایت کردهاند.
[١٣٥٧]- بخاری به شمارههای: ٤٦٢٨، ٧٣١٣ و ٧٤٠٦؛ ترمذی به شماره: ٣٠٦٥؛ احمد در «المسند»، ٣/٣٠٩؛ بغوی به شماره: ٤٠١٦؛ حمیدی به شماره: ١٢٥٩؛ و ابویعلی به شمارههای: ١٨٢٩، ١٩٦٧، ١٩٨٢ و ١٩٨٣ از طریق روایت جابربن عبدالله آن را روایت کردهاند. این حدیث در «صحیح مسلم» نیست آنگونه که شارح گمان کرده است.
[١٣٥٨]- نگا: «المصنف»، شماره ١٨٥٨٤؛ «سنن سعیدبن منصور»، شماره ٢٩٥٣؛ و «سنن بیقی»، ٨/١٧٥.
[١٣٥٩]- در «سنن بیهقی»، ٨/١٧٢ از طریق محمد بن ابیبکر بن محمد بن عمرو بن حزم، از پدرش، از عمرة بنت عبدالرحمن، از عایشه ش روایت شده که وی گفت: هیچ چیزی را به مانند آیه: ﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَاۖ فَإِنۢ بَغَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا عَلَى ٱلۡأُخۡرَىٰ فَقَٰتِلُواْ ٱلَّتِي تَبۡغِي حَتَّىٰ تَفِيٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِۚ﴾ ندیدهام که از آن روی گردانیده شده باشد.