اختلاف نظر علما راجع به مرگ روح
علما اختلاف نظر دارند که آیا روح میمیرد یا نه؟[٩٦٩] عدهای معتقدند که روح میمیرد، چون روح، نفس است و هر نفسی، طعم مرگ را میچشد و خداوند متعال میفرماید:
﴿كُلُّ مَنۡ عَلَيۡهَا فَانٖ٢٦ وَيَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّكَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِكۡرَامِ٢٧﴾[الرحمن: ٢٦-٢٧]
«هر آن کس که بر روی زمین است فناپذیر است و تنها ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقی میماند».
در جای دیگری میفرماید: ﴿كُلُّ شَيۡءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجۡهَهُۥۚ﴾[القصص: ٨٨]
«جز ذات او همه چیز فانی است».
اینان میگویند: وقتی فرشتگان میمیرند، پس نفسهای بشری به طریق اولی میمیرند.
عده دیگری بر این باورند که ارواح نمیمیرند، چون برای بقاء آفریده شدهاند و تنها بدنهای انسانها میمیرند. اینان میگویند: «احادیثی وجود دارند که نشان میدهند ارواح پس از جدا شدن از بدن تا موقعی که خداوند آنها را به جسدهایشان برمیگرداند، از نعمتها برخوردارند و یا عذاب میبینند.
درست آن است که گفته شود: مرگ نفسها، همان جدا شدن از جسدهایشان و خارج شدن از آنها میباشد.
پس اگر منظور از مرگشان همین مقدار باشد، بله، نفس طعم مرگ را میچشد، اما اگر منظور از مرگشان این باشد که نابود میشوند و به طور کلی از بین میروند، خیر روح با این اعتبار نمیمیرد بلکه پس از آفرینش آن در نعمتها یا در عذاب باقی میماند همانطور که إن شاءالله بعداً از آن سخن به میان خواهد آمد.
خداوند سبحان خبر داده که اهل بهشت:
﴿لَا يَذُوقُونَ فِيهَا ٱلۡمَوۡتَ إِلَّا ٱلۡمَوۡتَةَ ٱلۡأُولَىٰۖ﴾[الدخان: ٥٦]
«در آنجا مرگ را نخواهند چشید، جز همان مرگ نخستین را [که چشیدهاند]».
و آن مرگ نخستین، همان جدا شدن روح از بدن میباشد. و درباره جهنمیان فرموده است:
﴿رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَيۡنِ وَأَحۡيَيۡتَنَا ٱثۡنَتَيۡنِ﴾[غافر: ١١]
«پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی».
﴿كَيۡفَ تَكۡفُرُونَ بِٱللَّهِ وَكُنتُمۡ أَمۡوَٰتٗا فَأَحۡيَٰكُمۡۖ ثُمَّ يُمِيتُكُمۡ ثُمَّ يُحۡيِيكُمۡ﴾[البقرة: ٢٨]
«چگونه منکر خدا میشوید با آنکه بی جان بودید پس شما را جان بخشید، و دیگر بار شما را میمیراند و باز جانتان میدهد».
پس منظور این است که آنها بی جان بودند و نطفههایی در پشت پدرانشان و در رحمهای مادرانشان بودند و سپس خداوند بعد از آن، جانشان داد، سپس آنها را میراند و سپس در روز قیامت آنان را زنده میگرداند. و در اینجا میراندن ارواح آنها قبل از روز قیامت نیست، چون اگر چنین بود، سه تا مرگ بود.
بیهوش شدن ارواح به هنگام دمیدن در شیپور، مستلزم مرگ آنها نیست، چون مردمان در روز قیامت موقعی که خداوند برای داوری و محاسبه اعمال میآید، همگی بیهوش میشوند و زمین با نور خداوند، نورانی میشود و این بیهوش شدن، مرگ نیست. بعداً ان شاءالله این موضوع خواهد آمد. همچنین بیهوش شدن موسی ÷ مرگ نیست[٩٧٠]، و آنچه که بر آن دلالت دارد، این است که دمیدن در شیپور که منجر به بیهوشی میشود، مرگ هر کسی از مخلوقات است که قبل از آن طعم مرگ را نچشیده است، اما کسی که طعم مرگ را چشیده، یا کسی که مرگ برای او مقرر نشده همچون حور و ولدان و مانند آنها، این آیه دلالت نمیکند بر اینکه آنها برای بار دوم میمیرند.
قوله: «وبعذاب القبر لمن کان له أهلاً[٩٧١]، وسؤال منکر ونکير في قبره عن ربّه ودينه ونبيه علی ما جاءت به الأخبار عن رسول الله ج، وعن الصحابة رضوان الله عليهم. والقبر روضةٌ من رياض الجنّة، أو حفرة من حفر النّيران».
ترجمه: «و به عذاب قبر برای کسی که اهلیت آن را دارد، و به سؤال نکیر و منکر در قبرِ انسان، راجع به پروردگار و دین و پیامبرش براساس آنچه که روایتهایی از رسول خدا ج و از صحابه ش آن را آوردهاند، ایمان داریم. و قبر یا باغی از باغهای بهشت است و یا گودالی از گودالهای جهنم».
[٩٦٩]- نگا: «الروح»، صفحات ٤٩-٥٤.
[٩٧٠]- بخاری در صحیح خود به شماره: ٣٤٠٨ از طریق روایت ابوهریره به طور مرفوع آن را آورده است که ابوهریره گوید: رسول خدا ج فرمودند: «... لا تخيرونی علی موسی، فإن الناس يصعقون فکون أول من يفيق، فإذا موسی باطش بجانب العرش، فلا أدری أکان فيمن صعق فأفاق قبلی، أو کان ممن استثنی الله» «مرا بر موسی ترجیح ندهید، زیرا مردمان [در روز قیامت] همگی بیهوش میشوند و من نخستین کسی هستم که به هوش میآید، ناگهان میبینم که موسی گوشة عرش را محکم در دست گرفته است، نمیدانم آیا موسی از کسانی است که بیهوش شده و پیش از من به هوش آمده است یا از کسانی است که خداوند آنها را استثنا کرده [و آنها بیهوش نشدهاند]». حافظ در «الفتح»، ٦/٤٤٤ میگوید: در روایت ابراهیم بن سعد آمده است: «فإن الناس يصعقون يوم القيامة، فأصعق معهم، فأکون أول من يفيق» «همانا مردمان در روز قیامت بیهوش میشوند و من هم همراهشان بیهوش میشوم، پس من نخستین کسی هستم که به هوش میآید». در روایت زهری از دو طریق، محل به هوش آمدن بیان نشده است. در روایت عبدالله بن فضل آمده است: «فإنه ينفخ في الصور، فيصعق من في السماوات ومن في الأرض من شاء الله، ثم ينفخ فيه أخری، فأکون أول من بعث» «در شیپور دمیده میشود، پس هر که در آسمانها و زمین است بیهوش میشود مگر کسی که خدا بخواهد [او بیهوش نشود] سپس بار دیگر در شیپور دمیده میشود، پس من نخستین کسی هستم که زنده شده است». در روایت کشمیهنی آمده است: «أول من يبعث» «نخستین کسی که زنده میشود». منظور از «صعق»، بیهوشی است که به کسی ملحق میشود که صدایی را شنیده یا چیزی را دیده و از آن وحشت میکند. این روایت در به هوش آمدن پس از دمیدنِ دوم، ظاهر است و صریحتر از آن، روایت شعبی از ابوهریره در تفسیر زمر به شماره ٤٨١٣ با این لفظ است: «إني أول من يرفع رأسه بعد النفخة الأخيرة» «همانا من نخستین کسی هستم که پس از دمیدن آخر، سرش را بلند میکند». اما آنچه در روایت ابوسعید آمده است: «فإن الناس يصعقون يوم القيامة، فأکون أول من تشق عنه الأرض» «همانا مردم در روز قیامت بیهوش میشوند، پس من نخستین کسی هستم که زمین از او جدا میشود»، همین لفظ در اول مبحث «خصومات» به شماره: ٢٤١٢ آمده است و در جاهای دیگر به شماره: ٣٣٩٨، ٤٦٣٨ و ٦٩١٧ آمده است: «فأکون أول من یفیق»: «پس من نخستین کسی هستم که به هوش میآید». این دو روایت مشکل را ایجاد کرده، و مزی بر اساس آنچه ابن قیم در کتاب «الروح» صص ٥٢-٥٣ از وی نقل کرده، جزم کرده که این وهم و اشتباه از راوی حدیث است و درست آن است که در روایت دیگران آمده است که: «فأکون أول من یفیق». و اینکه پیامبر ج نخستین کسی است که زمین از وی جدا میشود، صحیح است، اما در حدیث دیگری آمده که داستان موسی در آن نیست.
[٩٧١]-در نسخه خطی (ب) آمده است: «أهلاً له».