شرح عقیده طحاویه

فهرست کتاب

توحید الوهیت دربردارنده‌ی توحید ربوبیت است اما عکس آن صادق نیست

توحید الوهیت دربردارنده‌ی توحید ربوبیت است اما عکس آن صادق نیست

توحید الوهیت دربردارنده‌ی توحید ربوبیت است اما عکس آن صادق نیست، یعنی توحید ربوبیت دربردارنده توحید الوهیت نیست. پس کسی که توانایی خلق و آفرینش را ندارد، ناتوان است و ناتوان صلاحیت خدا بودن را ندارد .

خداوند متعال می‎فرماید: ﴿أَيُشۡرِكُونَ مَا لَا يَخۡلُقُ شَيۡ‍ٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ١٩١[الأعراف: ١٩١] «آیا موجوداتی را شریک او می‎سازند که چیزی نمی‌آفرینند و خود آفریده می‎شوند».

در جای دیگری می‎فرماید: ﴿أَفَمَن يَخۡلُقُ كَمَن لَّا يَخۡلُقُۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ١٧[النحل: ١٧] «پس آیا آن که می‎آفریند مانند کسی است که نمی‎‎آفریند؟ چرا متوجه نمی‌شوید؟».

باز می‎فرماید: ﴿قُل لَّوۡ كَانَ مَعَهُۥٓ ءَالِهَةٞ كَمَا يَقُولُونَ إِذٗا لَّٱبۡتَغَوۡاْ إِلَىٰ ذِي ٱلۡعَرۡشِ سَبِيلٗا٤٢[الإسراء: ٤٢] «بگو: اگر با او چنان که می‎گویند خدایان دیگری بود، در آن صورت حتماً به سوی صاحب عرش راهی می‌جستند».

راجع به عبارت: ﴿إِذٗا لَّٱبۡتَغَوۡاْ إِلَىٰ ذِي ٱلۡعَرۡشِ سَبِيلٗا، علمای متأخر دو قول دارند:

اوّل- به سوی صاحب عرش راهی می‎جستند تا بر او غلبه یابند و قدرت را به دست گیرند.

دوّم- که قول صحیح است و از علمای سلف همچون قتاده و دیگران نقل شده و تنها ابن جریر[٨٦] آن را ذکر نموده و دیگران آن را نیاورده‎اند. تفسیر دوم این است: به سوی صاحب عرش راهی می‌جستند تا به او نزدیک شوند. ماند این آیه که می‎فرماید: ﴿إِنَّ هَٰذِهِۦ تَذۡكِرَةٞۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِيلٗا٢٩[الإنسان: ٢٩] «مسلماً این [آیات] یادآوری است،پس هر که خواهد راهی به سوی پروردگار خود پیش گیرد»، این بدان خاطر است که خداوند می‎فرماید: ﴿لَّوۡ كَانَ مَعَهُۥٓ ءَالِهَةٞ كَمَا يَقُولُونَ[الإسراء: ٤٢] «اگر با او چنان که می‎گویند خدایان دیگری بود...» و آنان نگفتند: جهان دو آفریننده دارد بلکه آنان همراه پروردگار، خدایانی را به عنوان شفیع و واسطه قرار دادند و گفتند: ﴿مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ[الزمر: ٣] «ما آنها را عبادت نمی‎کنیم جز برای اینکه ما را به خدا نزدیک کنند». برخلاف آیه اول[٨٧].

[٨٦]- او دانمشند بزرگوار و جلیل القدر و مجتهد، ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید طبری است. او دارای تألیفات بدیعی است که نشان دهنده فراوانی علم و اطلاعش و ذکاوت و تیزهوشی او است. وی به سال ٣١٠هـ.ق وفات یافت. «السیر»، ١٤/٢٦٧-٢٨٢. و نگا: تفسیر آیه در «جامع البیان» اثر او، ج١٥، ص٩١.

[٨٧]- نگا: «درءتعارض العقل والنقل»، ٩/٣٤٩-٣٥٠؛ و «زاد المسیر»، ٥/٣٨.